تأليفاتفصلنامه مطالعات مدیریت شهریمجلاتمقالات
فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره 25 بهار 1395
فهرست مقالات در فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
۱– الگوسازی رابطه میان رویکرد قابلیت و رویکرد اجتماعمحور مدیریت بحران | آرمین فیروزپور؛ مسعود دارایی؛ علی اصغر سعدآبادی
۲- بررسی رابطه بین مدیریت دانش و توانمند سازی روانشناختی منابع انسانی در شهرداری تهران | محمد جواد اسفندیاری؛ حمیدرضا آدابی
۳- ارزیابی مشارکت شهروندان در خدمات و محیط زیست نواحی شهری باغملک | سعید ملکی؛ رسول سروستان
۴- ارزیابی مولفههای شهروند هوشمند در فضاهای شهری با رویکرد انتقادی بر نظریه رشد هوشمند شهری (مورد: محله ولنجک، منطقه ۱ شهر تهران) | ژیلا سجادی؛ پرویز آقایی
۵- بررسی امکان شکلگیری خوشه صنعتی مرتبط با فضای سبز شهری (مطالعه موردی شهر مشهد) | جواد براتی؛ علی رهنما؛ مریم رسولزاده
۶- ارائه مدل استراتژیک برای پیاده سازی طرح ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی منطقه ۱۲ شهرداری تهران (مطالعه موردی محله امامزاده یحیی) | ابوالفضل دانایی؛ سید رضا محسنی
۷- بررسی، تحلیل و رتبهبندی سطوح برخورداری محلات بافت فرسوده شهر ارومیه | علیرضا سلیمانی؛ احمد آفتاب؛ احمد شیخاحمدی
مقاله ۱ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
الگوسازی رابطه میان رویکرد قابلیت و رویکرد اجتماعمحور مدیریت بحران | آرمین فیروزپور؛ مسعود دارایی؛ علی اصغر سعدآبادی
مقدمه و هدف پژوهش: نوسانات فراوان فراگرد مدیریت بحران در ایران و تلاش برای دستیابی به یک نظام مدیریت بحران اثربخش و اجرای موفق آن، همواره یکی از چالشهای موجود در این زمینه بوده است. ارائه رویکرد نوین توسعه با عنوان “رویکرد قابلیت”، توسط آمارتیا سن، تنها دانشمند آسیایی برنده جایزه نوبل اقتصاد، از یک سو و مقبولیت “رویکرد اجتماع محور “، در میان صاحبنظران به مثابه یکی از جدید-ترین نظریههای مدیریت بحران، که با بهرهگیری از رویکردهای مشارکتی و تمرکز بر ریشهیابی علل آسیبپذیری، دستیابی به توسعه پایدار را به منزله هدف نهایی خود مورد تاکید قرار داده است، از سوی دیگر، سبب شد تا در این مقاله تلاش شود ضمن ارائه مدلی مفهومی، به تبیین ارتباط متقابل این دو رویکرد پرداخته شود.
روش پژوهش: این پژوهش در پرتو رویکردی هرمنوتیکی شکل گرفته است که در آن پژوهشگران به دنبال ارائه تفسیری پدیدارشناسانه به منظور ایجاد ادراکی درست از دو رویکرد قابلیت و اجتماعمحوری هستند. بدین منظور و برای پیوند میان گزارههای انتزاع شده در فرآیند پژوهش و تحت تاثیر معرفتشناسی تعقلی، از روش تحلیلی _ منطقی استفاده و مدل نهایی پژوهش با به کارگیری روش تحقیق دادهبنیاد، استخراج شده است.
یافتهها: وجود رابطهای همافزا و تعاملی میان این دو رویکرد برای نیل به الگوی متعالی مدیریت بحران
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطهای همافزا و تعاملی میان این دو رویکرد است؛ در حقیقت میتوان گفت رویکرد اجتماعمحور، ابزار و پدیدهای موثر برای بسط رویکرد قابلیت در فراگرد توسعه اقتصادی است. متقابلا، عمق تئوریک و فلسفی رویکرد قابلیت میتواند به طراحی و مدیریت بهینه رویکرد اجتماعمحور مدیریت بحران منتج شود.
روش پژوهش: این پژوهش در پرتو رویکردی هرمنوتیکی شکل گرفته است که در آن پژوهشگران به دنبال ارائه تفسیری پدیدارشناسانه به منظور ایجاد ادراکی درست از دو رویکرد قابلیت و اجتماعمحوری هستند. بدین منظور و برای پیوند میان گزارههای انتزاع شده در فرآیند پژوهش و تحت تاثیر معرفتشناسی تعقلی، از روش تحلیلی _ منطقی استفاده و مدل نهایی پژوهش با به کارگیری روش تحقیق دادهبنیاد، استخراج شده است.
یافتهها: وجود رابطهای همافزا و تعاملی میان این دو رویکرد برای نیل به الگوی متعالی مدیریت بحران
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطهای همافزا و تعاملی میان این دو رویکرد است؛ در حقیقت میتوان گفت رویکرد اجتماعمحور، ابزار و پدیدهای موثر برای بسط رویکرد قابلیت در فراگرد توسعه اقتصادی است. متقابلا، عمق تئوریک و فلسفی رویکرد قابلیت میتواند به طراحی و مدیریت بهینه رویکرد اجتماعمحور مدیریت بحران منتج شود.
مقاله ۲ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و توانمند سازی روانشناختی منابع انسانی در شهرداری تهران | محمد جواد اسفندیاری؛ حمیدرضا آدابی
مقدمه و هدف پژوهش: توانمندسازی روانشناختی از مهمترین مباحث توسعه منابع انسانی و متأثر از عوامل عدیدهای است که از آن میان میتوان به مدیریت دانش اشاره نمود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت دانش و توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی در شهرداری تهران میباشد.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی بوده و از بعد روش توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان ستادی این سازمان به تعداد ۵۴۸۰ نفر بوده است، که تعداد ۳۵۹ نفر به طور تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدهاند.
یافتهها: از میان مؤلفههای مدیریت دانش، مؤلفههای ایجاد دانش، ثبت دانش و انتشار دانش با شدت تأثیر نتیجهگیری: ۹۵/۰ بیشترین تأثیر را بر متغیر توانمندسازی روانشناختی دارا میباشند.
بررسی نتایج نشان داد که مدیریت دانش و مؤلفههای آن بر توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی اثرگذار است.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی بوده و از بعد روش توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان ستادی این سازمان به تعداد ۵۴۸۰ نفر بوده است، که تعداد ۳۵۹ نفر به طور تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدهاند.
یافتهها: از میان مؤلفههای مدیریت دانش، مؤلفههای ایجاد دانش، ثبت دانش و انتشار دانش با شدت تأثیر نتیجهگیری: ۹۵/۰ بیشترین تأثیر را بر متغیر توانمندسازی روانشناختی دارا میباشند.
بررسی نتایج نشان داد که مدیریت دانش و مؤلفههای آن بر توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی اثرگذار است.
مقاله ۳ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
ارزیابی مشارکت شهروندان در خدمات و محیط زیست نواحی شهری باغملک | سعید ملکی؛ رسول سروستان
با توجه به افزایش جمعیت شهرنشین در چند دهه گذشته، چنانچه بخواهیم در توسعه شهرها، پاسخگوی احتیاجات امروزی و سهم نسلهای آینده از شهر و محیط زیست شهری باشیم، باید اداره شهرها را بر پایه مشارکت آگاهانه شهروندان برنامهریزی کنیم. یکی از این زمینه ها، مشارکتهای شهروندی در نظام مدیریت شهری میباشد. هدف از این پژوهش تحلیلی بر نقش مشارکت شهروندان در بهبود خدمات شهری و محیط زیست شهری، شهر باغملک میباشد. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، توسعهای – کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی – تحلیلی، پیمایشی است.و در گردآوری دادهها از شیوهی کتابخانهای و میدانی استفادهشده است. در بررسی میدانی ۳۲۵ نفر از شهروندان شهر باغملک در در سال ۱۳۹۴ در نواحی آن با استفاده از پرسش نامه مشارکت شهروندان، خدمات شهری، به روش نمونه گیری متناسب با حجم نمونه (با استفاده از مدل کوکران) انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار Spss و Excel صورت میگیرد. جهت آزمون فرضیهها و یافتن پژوهش از آزمونهای کندال (تابی و تای سی)، دسامر، اسپرمن، کای اسکوئر، ضریب اتا استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد.که بین مشارکت شهروندان و آگاهی آنها در اداره امور شهر، بین مشارکت شهروندان و جنس و تحصیلات شهروندان، بین مشارکت شهروندان و خدمات شهری رابطه معنادار میباشد و فقط بین سن و مشارکت شهروندان در اذاره امور شهری عدم رابطه معنا داری اثبات شده است.
مقاله ۴ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
ارزیابی مولفههای شهروند هوشمند در فضاهای شهری با رویکرد انتقادی بر نظریه رشد هوشمند شهری (مورد: محله ولنجک، منطقه ۱ شهر تهران) | ژیلا سجادی؛ پرویز آقایی
مقدمه و هدف پژوهش: مولفه شهروند هوشمند در سایه نظریه رشد هوشمند شهری به فراموشی سپرده شده است بگونهای که در قالب این نظریه، اغلب برنامهریزان و طراحان شهری تنها به بررسی شاخصهای اقتصاد و خدمات هوشمند در شهر میپردازند و سبک زندگی و فرهنگ شهروندان را به کمتر مورد توجه قرار میدهند. در همین راستا در این پژوهش محله ولنجک به عنوان یکی از محلات چندکارکردی و برنامهریزی شده شهر تهران در منطقه یک، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است تا شاخصهای شهروند هوشمند و مولفههای تاثیرگذار بر آن مورد ارزیابی قرار گیرد.
روش پژوهش: روش پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای میباشد. حجم نمونه با توجه به شیوه نمونهگیری غیرتصادفی-دردسترس به تعداد ۶۰ نفر انتخاب شدهاند. دادهها و اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. دادههای گردآوری شده وارد نرم افزار spss شده و در تحلیل آن از آزمونهای T مستقل، همبستگی اسپرمن و رگرسیون استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که محله ولنجک دارای سطح متوسطی از شهروندان هوشمند است. نتایج آزمون T نشان میدهد که شاخص اجتماعمحوری با میانگین ۲.۵۸ دارای کمترین میانگین و شاخص طبیعتدوستی با میانگین ۲.۴۰ دارای بیشترین میانگین است. همچنین بر اساس نتایج آزمون اسپرمن و رگرسیون بین متغیرهای فردی و رفتار هوشمند شهروندان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: ضرورت دارد تا با تکیه بر ظرفیتهای اجتماعی، پیشنهاداتی همانند توانمندسازی شهروندان برای حضور در نهادهای مردممحور ارائه گردد که عاملی موثر در تقویت هوشمندی شهروندان است.
روش پژوهش: روش پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای میباشد. حجم نمونه با توجه به شیوه نمونهگیری غیرتصادفی-دردسترس به تعداد ۶۰ نفر انتخاب شدهاند. دادهها و اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. دادههای گردآوری شده وارد نرم افزار spss شده و در تحلیل آن از آزمونهای T مستقل، همبستگی اسپرمن و رگرسیون استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که محله ولنجک دارای سطح متوسطی از شهروندان هوشمند است. نتایج آزمون T نشان میدهد که شاخص اجتماعمحوری با میانگین ۲.۵۸ دارای کمترین میانگین و شاخص طبیعتدوستی با میانگین ۲.۴۰ دارای بیشترین میانگین است. همچنین بر اساس نتایج آزمون اسپرمن و رگرسیون بین متغیرهای فردی و رفتار هوشمند شهروندان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: ضرورت دارد تا با تکیه بر ظرفیتهای اجتماعی، پیشنهاداتی همانند توانمندسازی شهروندان برای حضور در نهادهای مردممحور ارائه گردد که عاملی موثر در تقویت هوشمندی شهروندان است.
مقاله ۵ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
بررسی امکان شکلگیری خوشه صنعتی مرتبط با فضای سبز شهری (مطالعه موردی شهر مشهد) | جواد براتی؛ علی رهنما؛ مریم رسولزاده
مقدمه و هدف پژوهش: مشهد به عنوان شهری با مزیتهای متعدد در تولید محصولات کشاورزی و فضای سبز و همچنین سابقه دیرینه در تولید این محصولات، به عنوان منطقه با پتانسیل ایجاد خوشه صنعتی فضای سبز توسط شرکت شهرکهای صنعتی استان خراسان رضوی شناخته شده است. به دلیل سهم بالای کسب و کارهای کوچک و متوسط در تولید نهال و فضای سبز شهری، به همراه وجود صنایع واسطه و تکمیل زنجیره ارزش این محصولات، این مطالعه به بررسی امکان شکلگیری خوشه صنعتی مرتبط با فضای سبز میپردازد.
روش پژوهش: از دو روش اصلی برای دستیابی به هدف پژوهش، استفاده شده است. نخست، تهیه ماتریس ارزیابی همکاری و تعیین نحوه ارتباط میان نهادهای ذیربط؛ دوم، تهیه موقعیت استراتژیک فعالیتهای حوزه فضای سبز شهر مشهد. همچنین، دو اقدام میانی را نیز مدنظر قرار گرفته است که عبارتند از: شناسایی سطح فناوری تولید و تهیه زنجیره ارزش فضای سبز این محصولات.
یافتهها: نتایج نشان داده است که نهادهای گسترده و متعدد فعال در حوزه فضای سبز در سطح شهر مشهد وجود دارد و ارتباط نسبتاً مناسبی بین این نهادها برقرار است. همچنین، زنجیره ارزش این محصولات، بجز آن دسته از محصولاتی که به فناوری نوین نیاز دارد، کامل میباشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از بررسی وضعیت موجود، ماتریس ارزیابی همکاری، به همراه معرفی زنجیره ارزش و تعیین موقعیت استراتژیک نشان داده است که شهر مشهد قابلیت شکلگیری خوشه صنعتی مرتبط با فضای سبز را دارد.
روش پژوهش: از دو روش اصلی برای دستیابی به هدف پژوهش، استفاده شده است. نخست، تهیه ماتریس ارزیابی همکاری و تعیین نحوه ارتباط میان نهادهای ذیربط؛ دوم، تهیه موقعیت استراتژیک فعالیتهای حوزه فضای سبز شهر مشهد. همچنین، دو اقدام میانی را نیز مدنظر قرار گرفته است که عبارتند از: شناسایی سطح فناوری تولید و تهیه زنجیره ارزش فضای سبز این محصولات.
یافتهها: نتایج نشان داده است که نهادهای گسترده و متعدد فعال در حوزه فضای سبز در سطح شهر مشهد وجود دارد و ارتباط نسبتاً مناسبی بین این نهادها برقرار است. همچنین، زنجیره ارزش این محصولات، بجز آن دسته از محصولاتی که به فناوری نوین نیاز دارد، کامل میباشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از بررسی وضعیت موجود، ماتریس ارزیابی همکاری، به همراه معرفی زنجیره ارزش و تعیین موقعیت استراتژیک نشان داده است که شهر مشهد قابلیت شکلگیری خوشه صنعتی مرتبط با فضای سبز را دارد.
مقاله ۶ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
ارائه مدل استراتژیک برای پیاده سازی طرح ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی منطقه ۱۲ شهرداری تهران (مطالعه موردی محله امامزاده یحیی) | ابوالفضل دانایی؛ سید رضا محسنی
مقدمه و هدف پژوهش: افت تاریخی منطقه ۱۲ که بخشهای عمده آن در بین محله های عودلاجان، امامزاده یحیی(ع)، هرندی و پامنار قرار دارد، دارای تنوعی از آسیبها و معضلات فرهنگی و اجتماعی میباشد. در این منطقه زوال تاریخی یک محله از بافت شهری مرکزی تهران را شاهد هستیم. از این رو نیازمند طرحی جامع برای تحول فراگیر و پایدار در عرصههای گوناگون کالبدی، فعالیتی و رفتاری در جهت ارتقای کیفیت زندگی این محلهها هستیم. از اینرو، تحول کیفی حوزههای اجتماعی و فرهنگی به ضرورتی اجتناب-ناپذیر تبدیل شده است. تحقیق حاضر نیز در همین راستا و با هدف ارائه الگوی استراتژیک برای پیادهسازی طرح توسعه ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی در محله امامزاده یحیی در منطقه ۱۲ شهرداری تهران انجام شده است.
روش پژوهش: در این مقاله سعی شده است در ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانهای به بررسی مفهوم کلی ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی پرداخته و سپس با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه و مطالعات میدانی، بطور اخص وضعیت فرهنگی اجتماعی محله امامزاده یحیی را مورد مداقه قرار دهیم.
نتیجهگیری: با توجه به مطالعات انجام شده و بر اساس تحلیل SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده و مدلی استراتژیک جهت پیاده سازی طرح ارتقای سطح فرهنگی اجتماعی محله امامزاده یحیی در منطقه ۱۲ شهرداری تهران ارائه خواهد شد. لازم به ذکر است که راهکارهای پیاده سازی این مهم نیز در این الگوی استراتژیک گنجانده شده است. نتایج این تحلیل به ارائه ۳۲ راهکار عملی در دو سطح اجتماعی و فرهنگی بمنظور ارتقاء سطح کیفی شهروندان منتهی شده است.
روش پژوهش: در این مقاله سعی شده است در ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانهای به بررسی مفهوم کلی ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی پرداخته و سپس با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه و مطالعات میدانی، بطور اخص وضعیت فرهنگی اجتماعی محله امامزاده یحیی را مورد مداقه قرار دهیم.
نتیجهگیری: با توجه به مطالعات انجام شده و بر اساس تحلیل SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده و مدلی استراتژیک جهت پیاده سازی طرح ارتقای سطح فرهنگی اجتماعی محله امامزاده یحیی در منطقه ۱۲ شهرداری تهران ارائه خواهد شد. لازم به ذکر است که راهکارهای پیاده سازی این مهم نیز در این الگوی استراتژیک گنجانده شده است. نتایج این تحلیل به ارائه ۳۲ راهکار عملی در دو سطح اجتماعی و فرهنگی بمنظور ارتقاء سطح کیفی شهروندان منتهی شده است.
مقاله ۷ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۵
بررسی، تحلیل و رتبهبندی سطوح برخورداری محلات بافت فرسوده شهر ارومیه | علیرضا سلیمانی؛ احمد آفتاب؛ احمد شیخاحمدی
بافتهای فرسوده شهری پدیده و مسالهای است که اغلب شهر های کشور با آن مواجهاند. یکی از راهکارهای مطمئن و عملی پیشروی برنامهریزان شهری برای ساماندهی فضایی مطلوب بافتهای فرسوده شهری، شناخت قابلیتها و پتانسیلهای موجود در این بافتها به منظور استفادهی بهینه از آنها و نیز شناخت نارساییهای موجود به منظور پرهیز از آنها و برنامهریزی جهت کاهش انواع نامطلوبیتهایی است که از سوی این طیف از خصوصیات بافت های فرسوده بر فضاهای شهری وارد میشود. در این راستا، هدف اصلی این مقاله محاسبه و بررسی توسعهیافتگی محلات بافت فرسوده شهر ارومیه با تاکید بر شاخصهای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است.