تأليفاتمعماریمقالات

یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

چاپ شده در شماره هفدهم مجله آبادی، تابستان ۱۳۷۴

نویسنده : سیدرضا هاشمی


یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

چیزی که باعث شد اجرای طرح کتابخانه ملی نزدیک دو سال دیگر به عقب بیفتد، انتظاراتی بود که چند تن از صاحبنظران و منتقدان، با بحثها و گفتگوهای خود درباره طرح تهیه شده در کارفرما ایجاد و او را که تازه کار دشوار برگذاری مسابقه فرهنگستانها را به پایان برده بود به برگذاری مسابقه ای دیگر ترغیب کردند. ضرورت کاهش هزینه اجرای طرح در پی تنگناهای مالی اخیر نیز، که مستلزم کاستن سی درصد از حجم بنا و تجدید نظر در طرح بود، بار این تصمیم گیری را سبکتر کرد.

گفتگوی مقدماتی

حاصل سه گفتگوی مقدماتی و یک گفتگوی نتیجه گیری میان جمع صاحبنظران و تهیه کنندگان طرح، در یک کلام، به زبان عادی غیراصطلاحی، این بود که هرچند طرح تهیه شده بهره بردار و متخصصان کتابداری را کاملا راضی کرده چشم را راضی نمی کند. اما محض استفاده خوانندگان آبادی و زمینه سازی برای طرح مسئله معماری بناها و فضاهای شهری، چکیده آن گفتگوها، که از متن کاملی که مشاور طرح از نوار پیاده کرده تهیه شده است، با حذف نام گویندگان و عدم تفکیک قول طراحان از دیگران، و تصرفاتی در کلمات بدون تغییر در معنی، تحت دو عنوان کلیات، و

توضیحات و راه حلها ذیلا به نظر می رسد:

الف. کلیات

رابطه فرم و کارکرد؛

-یادمان واری (معماری مونومانتال) برا همدلی با محیط (معماری ارگانیک).

-سمبولیسم بناهای بزرگ شهری و ملی . ماندگاری، وحدت، و تشخص فرم.

-پیدایی تکنولوژی پیشرفته درونی در بیرون بنا.

ب. توضبعات و راه حلها یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

-وضع معمار نسبت به فرم بر دو گونه است: شکل دهنده و شکل با بنده.

-بناهای بزرگ با یادمان واری بیشتر مناسبت دارند تا همدلی با محیط و در این طرح می توان یادمان واری را با تاکید بر کشیدگی افتی حجم بنا و جدا کردن آن از زمین فراهم کرد.

-مونومانتالیسم (پادمان وارگی) کتابخانه باید نشان دهنده قدرت و استحکام، در عین تواضع و مهربانی، باشد.

-سمبولیسم (نمادپردازی) شایسته این طرح می تواند کشیدگی افقی و سادگی ان باشد، یعنی شکلی مشخصتر و گوياتر، حاوی پیامی نظری، فرمی به یاد ماندنی، یادآور فرمهای تاریخی معماری ایران.

– محور هندسی غیرمستقیم، همراه با سادگی و تواضع فرم، سمبولیسم مونومانتال مناسب طرح را ایجاد می کند (مثال مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان).

-در یک طرح مونومانتال، طبعأ، تعدادی از فضاها خصوصيت عملکردی بقیه فضاها را تحت الشعاع قرار خواهند داد.

-هر بنایی قبل از آنکه بخواهد وظیفه ای را انجام دهد، می خواهد حرفی برای همیشه داشته باشد.

-فرم به یادماندنی چنان فرمی است که کودکی خردسال بتواند آن را با چند خط ساده ترسیم کند.

-معماری به الگوهایی بی زمان نیاز دارد.

-به رغم تنوع فضاها و پیچیدگی ارتباطات، اصل انعطاف پذیری حکم می کند که حجم کلی بنا ساده و مکعب شکل باشد.

-برای ماندگار کردن چنین بنایی، از فرم به تنهایی کاری برنمی آید؛ شخصیت و هویت آن است که در طول زمان و به تدریج آن راماندگارمی کند.

-گستردگی حجم بنا و جایگاه استقرار آن طوری است که مجالی رؤیت تصویری کلی نمی دهد، بلکه با حرکت پیادا سواره در مسیرهای نزدیک بنا، منظر و پرسپکتیو دائما عوض می شود.

-برای رفع مشکلات ناشی از یکپارچگی در حجم بزرگ می توان طرح را به چند بنای جدا از هم گرداگرد یک بنای اصلی تقسیم کرد.

ادامه مطلب
کلبه کلارادو

-معماری کتابخانه ملی، با کارکردهای خاص و حجم عظیمش با معماری بازارها و مساجد ایرانی بیشتر سنخیت دارد.

-استفاده از تکنولوژی پیشرفته در داخل ساختمان انعکاس آن را در نمای بیرونی توجیه نمی کند، زیرا تحول پذیری و دگرگونی سریع تکنولوژی با دیربایی و ماندگاری شکل خارجی بنا مناسبت ندارد.

-تأکید بر نورگیری طبیعی و در نتیجه شکستگی احجام با سیستم تکنولوژیک پیشرفته طرح منافاتی ندارد، زیرا اولا ، نور طبیعی که دارای تأثيرات روانی است چیزی بیشتر از انرژی صرف است؛ ثانيا، صرفه جویی در مصرف انرژی امروزه دیگر در همه جای دنیا اصلی تعیین کننده است

معماری بناهای بزرگ

مرور خطوط اصلی گفتگوها نشان میدهد که اساسا بحث بر سر تعین و تشخیص معماری بناهای بزرگ شهری و ملی با تاکید هر چه بیشتر بر تعابیر مونومانتالیسم و سمبولیسم است. هرچند تاکید با افراط در مونومانتالیسم و سمبولیسم در دوره هایی معین سبب شده است که گاهی از آنها به عنوان سبک با گرایش نام برده شود، حقیقت این است که اولا، عنصر سمبولیسم جزء ذات معماری و حتی همه پدیده های فرهنگی است؛ ثانية، عظمت ظاهری و احترام تاریخی به هر بنایی چهره مونومانتال می بخشد.

هنر

هگل که در تقسیم هنر از حیث رابطه میان صورت و معنی به کلاسیک و رمانتیک و سمبولیک، اولی را نتیجه نمادل میان صورت و معنی، دومی را نتیجه غلبه معنی و سومی را نتیجه تسلط ماده، و ترتیب منطقی تکامل هنر را سمبولیک، کلاسیک، رمانتیک دانسته، فرد اعلای آنها را به ترتیب معماری، مجسمه سازی، و شعر و موسیقی می داند و البته این حکم را مطلق نمیشمارد.

ناسازگاری میان صورت و معنی

و همو گفته است که ناسازگاری میان صورت و معنی عیب اصلی هنر سمبولیک است که بر اثر آن معنی هنر هرگز بیان نمی شود و همین عیب آن را به سوی هنر کلاسیک می کشاند.

از سوی دیگر «… انقلاب اصلی در معماری با مسائل اساسی جدیدی آغاز شد که در دهه ۱۷۸۰ به دنبال ساخته شدن بناهای بسیار، که همه هیئتی شکوهمند و سمبولیک داشتند، بروز کرد و معماران آن دوره به مقابله بااین مسائل پرداختند؛ مسائلی که ماهیتشان دقیقا به معماری بناهای عمومی مربوط میشد. مثلا در آن دوره موزه را به شکل معبد می ساختند که نشانگر تقدس هنر باشد.

دیری نگذشت که تمایل به ساختن بناهای باشکوه به دیگری از بناهای عمومی مانند زندان، بیمارستان و مراکز آموزشی نسری بافت و سبکهای گوناگونی را به وجود آورد و دلمشغولی طرفداران نوزایی در قرن نوزدهم شد… در سال ۱۹۲۵، کتاب کوچکی به نام ایسم ها در هنر کوشیده بود هنر جدید را در چارچوب زیبایی شناسی و تجرید گرایی کنستروکتیویستی تعریف کند. بنابر تعریف این کتاب و بسیاری افراد دیگر، هنر قرن بیستم می بایست بر ایده های غیر عینی، توانهای فنی و نمادگرایی ماشین استوار باشد.»

توصیف کلی هگل 

هرچند توصیف کلی هگل از سمبولیسم بر پایه رابطه میان صورت و معنی هنوز معتبر است، شرط عبور از سمبولیسم افراطی برای امکان ظهور مسماری مدرن و تبدیل نمادگرایی ساختمان به نمادگرایی ماشین نیز همچنان به قوت خود باقی است. سمبولیسمی که این روزها، بعد از تحقق معماری مدرن و پست مدرن، مطرح می شود، دیگر بار هیچ معنای قومی و تاریخی را به دوش نمی کشد.

در فضای کثرت گرایی پست مدرن تنها سنی ممکن گریز از معانی مشهود است: «… معماری با حالتی عصبی می کوشد معنای قائم به ذات و خود مختاری خویش را در فضای فرهنگ مصرفی، که آن را به تدریج به صورت یک کالا و وسیله سرگرمی در می آورد، بیدا کند… هنر از وظیفه بازنمایی واقعیت روی گردانده و به جای آن به بررسی خود مسئله باز نمایی و جوهر رسانه خاص خود پرداخته است، »

ادامه مطلب
دو فصلنامه علمی پژوهشی پژوهه باستان سنجی شماره 1

مونومانتالیسم در یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

مونومانتالیسم نوع خاصی از سمبولیسم است که شرکت و عظمت تاریخی اقوام و ملتها را نمایش می دهد. اقتدار قومی و ملی که در آداب و رسوم اجتماعی منعکس می شود.

تلقی جامعه را از شرکت و عظمت خویش در بناهای شهری و ملی که ظرف آن آداب و رسوم اند بازی تاباند. نقش استاد معماری که در احساس اجتماعی قوم خود شریک است پیروی صادقانه از این احساس است. برای او راه دیگری وجود ندارد. وقتی سودای عظمت روح قوم متمدنی را تسخیر کند، معماری هم خود به خود عظمت طلب می شود، و اگر جامعه فاقد چنین سودایی باشد، آرزو و سعی میمار بیهوده است و به جایی نمی رسد.

تمدن بزرگ داشت یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

و دوام چند قرنی و احترام تاریخی، بسیاری از بناها را که ابعاد عظیمی هم ندارند یادمان واره ساخته است، اما بناهای زیادی را هم از ابتدا به تمدن بزرگ داشت شخص با حادثه ای برپا کرده اند.

طراحان این گونه بناها نمادهایی را به کار می گیرند که نشان دهنده تنومندی و دیرپایی و بی مرگی باشند. در میان همه رسومی که برای بزرگداشت اشخاص با آرمانها برپا می شوند، تنها رسم بربایی بناهای یادبود با یادمان واره هاست که تداوم بی وقفه حضور خود را در طول قرون و اعصار تضمین می کند.

عنصر عظمت و دبریایی

اما عنصر عظمت و دبریایی، آن طور که پیشینیان احساس می کردند، هم از رسوم اجتماعی و هم از مواد و شیوه های ساختمانی دوره جدید رشت بر بسته است. حتی باید گفت کثرت گرایی دوره جدید که مبدأ و مرجعی بیرون از نفوس جمع نمی شناسد همه رسوم اجتماعی را یکی پس از دیگری، برانداخته است. تکنولوژی ساختمانی جدید هم، که به تاسی از ماشین ماده و مصالح را دست نشانده نیرو و بهره دهی ساخته است، دیگر با | ایستایی و وقار و سکوت مونومانتالیسم سنتی سنخیتی ندارد.

تحول در پایگاه فکری

گذشته از اینکه تحول در پایگاه فکری و شرایط عملی معماری عصر جدید، چنانکه اشاره شد، رابطه آن را با سمبولیسم و مونومانتالیسم متزلزل کرده است، چیزی که، اساسا، بناهای شهری و ملی را از بناهای عادی متمایز می کند و همین تمایز است که راه را بر سمبولیسم و مونومانتالیسم می گشاید، بیش از هر چیز دیگر، همان شهری بودن و ملی بودن آنهاست. این تمایز، به طور بارزی، در اندازه بنا ظهور می کند. اما تغییر اندازه در : معماری بی قاعده و به دلخواه نیست و علاوه بر تبعیت از کارکرد بنام باید با فضای دید و میدان تماشا تناسب داشته باشد. معماری اگر در فضای لایتناهی قرار گیرد، دیگر معماری به معنی خانه انسان نیست. شیء کوچک با بزرگی است در طبیست.

پناه جستن یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

غرض آدمی از پناه جستن در زیر یک سقف با درون يک حصار نه فقط میانت جان و مال بلکه جستجوی آرامش و سکون و تمرکز در مقابل بیکرانگی و وهم انگیزی طبیعت بوده است. دامنه محدود و معین قوای حسی و حرکتی و روانی او نیز به رغم میل بابان ناپذبرش به تملک و استخدام، به این سقف و حصار ابعادی محدود و سین بخشیده است.

ادامه مطلب
بهسازی سیستم‌های الکتریکی بناهای تاریخی برای جلوگیری از آتش‌سوزی

نه تنها فضاهای زندگیش از ابعاد محدود و معین اندامها و توانهای حرکتی او تبعیت می کنند، ارزشهای بصری و زیباشناختی او نیز از افق دید و قدرت بینایی محدود وسین او فراتر نمی روند، وضوح جزئیات و حدود رؤیت پذیری شیء به نزدیکی و دوری آن بستگی دارد. کیفیت تصاویری که از هر سطح قابل رؤیت معماری در چشم می نشیند به فاصله جایگاه ناظری وابسته است که به طور طبیعی در محیط آن مسماری مسکونت و رفت و آمد دارد. این فاصله تابع سلسله مراتب فضاهاست.

وضوح جزئیات یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

در هر یک از این مراتب بین فاصله چشم ناظر و تصویر کلی و وضوح جزئیات رابطه معینی برقرار است. نکته دقیق و بسیار مهم این است که این فضاهای پیاپی و پوششهای و ساختمانی آنها مجموعه متناوبی از بنا و فضا با پر و خالی را می سازند که همواره یکی شرط آن دیگری است. این تناوب سلسله مراتبی بنا و فضا با پر و خالی را می توان به حرکتی موجی شکل تشبیه کرد.

رابطه میان بنا و فضا در یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

انسانی که در این محیط به سر می برد با این حرکت موجی ملله مراتبی انس گرفته است. از کوچکترین فضاهای داخل خانه تا بزرگترین فضای آن که حیاط خانه است، و پس از آن در تمام سطح شهر، این حرکت موجی شکل ادامه دارد و در نقاطی از شهر ارتفاع پیدا می کند و در یک یا چند نقطه به اوج می رسد.

اما رابطه میان بنا و فضا هرگز گسسته نمی شود، و هیچ قاعده دیگری را برای کنترل تناسبات و حفظ مقیاس انسانی و پیوستگی با محیط یکپارچه شهری نمی توان جانشین این رابطه کرد. معماری ایرانی به این ارتباط ناگسستنی بنا و فضا در زنجیره میان خردترین و بزرگترین فضاها عنایت فوق العاده داشته است.

تناسب ابعاد بناهای بزرگ شهری

تناسب ابعاد بناهای بزرگ شهری جز در کنار فضاهای شهری همزاد آنها معنی پیدا نمی کند. گویی هستی هیچ بنایی بدون داشتن مابه ازایی فضایی کامل نمی شود؛ همجون جفتی که بین آنها جدایی روا نیست. این فضا، هر چه هم بزرگ باشد، باید به وسیله بناء حصار با دست کم نکویی از افق نامتناهی جدا شود تا بتوان آن را و بنای ایستاده بر آن را در مقیاسی انسانی و پیوسته با محیط دریافت.

طراحی بنای کتابخانه یگانگی معماری بناها و فضاهای شهری

طراحی بنای کتابخانه ملی و فرهنگستان از آغاز گرفتار این نقیصه بود که فضای استقرار این بناها در سلسله مراتب فضاهای شهری تهران نامعین بود و هنوز هم هست. زیبایی طبیعی به عباس آباد و محصور بودن آن در شبکه از از بزرگراهها آن را به فضای شهری تبدیل نمی کند. فرض یک میدان مستطیل شکل بین فرهنگستان و کتابخانه، با آن حالت تصنعی، جز رفع تکلیفی نبود. اگر طرحی کلی برای سطح بندی و ترکیب بناها و فضاهای شهری و ملی در مجموعه اراضی عباس آباد . البته با رعایت کامل مقتضيات ناهمواری زمین – تهیه میشد، گفتگو درباره انتظاراتی که از بیماری کتابخانه ملی داریم، بسیار ثمربخش تر و کارسازتر می بود.

منابع

-نقل به اختصار از: ت. امنيس، فلسفه هگل، ترجمه دکتر حمید عنایت، ج۲، صص ۶۵۱ -۶۲۹.
-«سبکها و گرایشهای مدرن در معماری (ترجمه از دایرة المعارف ساری مک گراميل)، آبادی، ش۴، بهار ۷۱.
– يوهانی پلاسما، «شش درونمایه برای هزاره آینده آبادی، ش ۱۵، زمستان ۷۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 3 =

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا