تأليفاتفصلنامه مطالعات مدیریت شهریمجلاتمقالات
فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره 29 بهار 1396
فهرست مقالات در فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
۱- تعیین سطح توسعه در مناطق شهری اهواز با استفاده از مدلهای تاپسیس و ANP | الهه کنارکوهی؛ حمید صابری
۲- سنجش مشارکت شهروندی در مدیریت شهری مطلوب (مطالعه موردی منطقه ۸ قم) | سیدباقر حسینی؛ محسن کاملی
۳- مدیریت منظر بافتهای فرسوده شهری معاصر با تأکید بر سازمان فضایی و بصری (مورد مطالعه: محله خاک سفید) | زهرا خدائی؛ مرجان شهاب زاده
۴- نقش راههای ارتباطی بر آسیبپذیری منطقه ۶ شهر تهران و پهنهبندی آسیبپذیری در مواجه با بحرانهای طبیعی | حسنعلی فرجی سبکبار؛ محمد رضایی نریمیسا
۵- خاستگاه تفکر آرمانی و آرمانشهرها در دو مهد عظیم تمدن شرق و غرب (ایران- یونان) | حسن محمدیان مصمم؛ سعید ضرغامی
۶- بررسی رابطه ساختار سازمانی بر توانمند سازی کارکنان معاونت توسعه مدیریت شهرداری تهران | مهدی طیبی شیرمرد؛ نورالدین میرزایی
۷- ارزیابی کاربری اراضی شهری کلانشهر اهواز برپایه عدالت فضایی با استفاده از مدل LQi و روش نزدیکترین همسایه مجاور | محمد ظاهری؛ اسماعیل سلیمانی راد؛ نبی الله حسینی شه پریان
مقاله ۱ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
تعیین سطح توسعه در مناطق شهری اهواز با استفاده از مدلهای تاپسیس و ANP | الهه کنارکوهی؛ حمید صابری
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه شکاف بین مناطق کمتر توسعه یافته و توسعه یافتهتر باعث شده است که ارزیابی درجهی توسعه یافتگی مکانهای مختلف مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان منطقهای در تمامی کشورها باشد تا با شناخت مناطق کمتر توسعه یافته در جهت برطرف کردن شکاف بین این مناطق و مناطق توسعه یافته تر قدم برداشت. با توجه به اینکه در درون مناطق یک مکان ممکن است از لحاظ یک شاخص توسعه یافته و در شاخص دیگر توسعه نیافته باشد در این پژوهش ترکیبی از شاخصهای مختلف استفاده شده است تا بطور نسبی وضعیت توسعهی مکانهای مختلف را مشخص نمایند.
روش پژوهش: در زمینه تعیین درجهی توسعه یافتگی مناطق و سطح بندی آنها تکنیکهای مختلفی وجود دارد که در این پژوهش مناطق شهر اهواز در سال ۱۳۹۰ با توجه به ۴۲ شاخص انتخابی با مدل تاپسیس تحلیل شده و برای وزن دهی به شاخصها از مدلANP استفاده شده است. رویکرد این مقاله نیز توصیفی- تحلیلی است.
یافته ها: یافتههای تحقیق نشان داد که مناطق دو و یک بترتیب از توسعهی شهری بیشتری برخوردارند و توسعه یافته هستند و مناطق سه، چهار، پنج، شش، هفت و هشت از نظر وضعیت توسعه یافتگی در زمرهی مناطق محروم از توسعه قرار گرفته اند. میانگین تاپسیس مناطق ۰.۳۱۱۱۶۵، انحراف معیار آنها ۰.۲۱۳۵ و ضریب پراکندگی مناطق ۰.۶۸۶۱۳۱ شده است که نشان از بیشترین شکاف و نابرابری بین مناطق شهر اهواز است.
نتیجه گیری: مناطق یک و دو شکاف زیادی با سایر مناطق دارند که باید با ارائه راهکارهای مناسب به توسعهی مناطق محروم کمک شود و در اولویت برنامههای توسعه شهر اهواز قرار بگبرند.
روش پژوهش: در زمینه تعیین درجهی توسعه یافتگی مناطق و سطح بندی آنها تکنیکهای مختلفی وجود دارد که در این پژوهش مناطق شهر اهواز در سال ۱۳۹۰ با توجه به ۴۲ شاخص انتخابی با مدل تاپسیس تحلیل شده و برای وزن دهی به شاخصها از مدلANP استفاده شده است. رویکرد این مقاله نیز توصیفی- تحلیلی است.
یافته ها: یافتههای تحقیق نشان داد که مناطق دو و یک بترتیب از توسعهی شهری بیشتری برخوردارند و توسعه یافته هستند و مناطق سه، چهار، پنج، شش، هفت و هشت از نظر وضعیت توسعه یافتگی در زمرهی مناطق محروم از توسعه قرار گرفته اند. میانگین تاپسیس مناطق ۰.۳۱۱۱۶۵، انحراف معیار آنها ۰.۲۱۳۵ و ضریب پراکندگی مناطق ۰.۶۸۶۱۳۱ شده است که نشان از بیشترین شکاف و نابرابری بین مناطق شهر اهواز است.
نتیجه گیری: مناطق یک و دو شکاف زیادی با سایر مناطق دارند که باید با ارائه راهکارهای مناسب به توسعهی مناطق محروم کمک شود و در اولویت برنامههای توسعه شهر اهواز قرار بگبرند.
مقاله ۲ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
سنجش مشارکت شهروندی در مدیریت شهری مطلوب (مطالعه موردی منطقه ۸ قم) | سیدباقر حسینی؛ محسن کاملی
مقدمه و هدف پژوهش: مقاله حاضر با هدف سنجش مولفههای مورد نظر مشارکت شهروندی در مدیریت شهری و براساس یافتهها و نتایج یک بررسی میدانی از منطقه ۸ شهر قم (شهر پردیسان)تهیه شده است.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی توسعهای و روش مطالعه توصیفی- تحلیلی برپایه پیمایش بوده است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانهای، اسنادی و نیز میدانی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت بوده و به جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که در میزان مشارکت شهروندان بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشته و بین سن و این مشارکت ارتباط معناداری مشاهده نگردید. همچنین بین احساس تعلق اجتماعی و مشارکت شهروندان همبستگی معناداری وجود دارد. به این معنا که هرچه میزان تعلق اجتماعی افراد افزایش یابد، میزان مشارکت شهروندان نیز افزایش پیدا کرده و بالعکس. براساس این تحقیق از بین متغیرها متغیر احساس تعلق اجتماعی دارای بیشترین وزن برای سنجش مشارکت شهروندان بوده و بین هر کدام از مولفههای مشارکت در ارائه پیشنهاد و تصمیم گیری، مشارکت در نظارت بر امور شهری، مشارکت عملی و اجرایی در امور شهری با احساس تعلق اجتماعی رابطه وجود داشته و متغیر احساس تعلق اجتماعی متغیری است که با هر سه بعد همبستگی بالایی دارد.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی توسعهای و روش مطالعه توصیفی- تحلیلی برپایه پیمایش بوده است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانهای، اسنادی و نیز میدانی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت بوده و به جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که در میزان مشارکت شهروندان بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشته و بین سن و این مشارکت ارتباط معناداری مشاهده نگردید. همچنین بین احساس تعلق اجتماعی و مشارکت شهروندان همبستگی معناداری وجود دارد. به این معنا که هرچه میزان تعلق اجتماعی افراد افزایش یابد، میزان مشارکت شهروندان نیز افزایش پیدا کرده و بالعکس. براساس این تحقیق از بین متغیرها متغیر احساس تعلق اجتماعی دارای بیشترین وزن برای سنجش مشارکت شهروندان بوده و بین هر کدام از مولفههای مشارکت در ارائه پیشنهاد و تصمیم گیری، مشارکت در نظارت بر امور شهری، مشارکت عملی و اجرایی در امور شهری با احساس تعلق اجتماعی رابطه وجود داشته و متغیر احساس تعلق اجتماعی متغیری است که با هر سه بعد همبستگی بالایی دارد.
مقاله ۳ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
مدیریت منظر بافتهای فرسوده شهری معاصر با تأکید بر سازمان فضایی و بصری (مورد مطالعه: محله خاک سفید) | زهرا خدائی؛ مرجان شهاب زاده
مقدمه و هدف پژوهش: تاثیر سازمان فضایی و بصری به واسطه نقش پر رنگی که در مدیریت منظر شهری و ادراک محیطی بازی میکند در آسیب شناسی و ساماندهی منظر شهری بافت های فرسوده قابل تأمل است. این نوشتار با هدف ایجاد منظر ذهنی مطلوب و به منظور تعدیل نگاه منفی نسبت به بافتهای فرسوده معاصر و بخشیدن حیات و سرزندگی اقتصادی و اجتماعی به این بافتها به بررسی نقش سازمان فضایی و بصری پرداخته است.
روش پژوهش: مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی– توصیفی و با مرور ادبیات موجود منظر شهری به بررسی نقش سازمان فضایی و بصری در ایجاد منظر ذهنی به عنوان ابزاری جهت کنترل و مدیریت منظر شهری پرداخته و سپس با استفاده از نمونه موردی محله خاک سفید به عنوان بافت فرسوده معاصر، ابزار معرفی شده را به صورت عملی مورد استفاده قرار داده است
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که به کارگیری سازمان فضایی و بصری در این محدوده منجر به ارتقا کیفیت های زیبایی شناسانه و هویت بخشی به سایت، خوانا کردن بافت از منظر عینی و ذهنی و ایجاد انعطاف پذیری در کالبد و عملکرد میشود.
نتیجه گیری: سازمان فضایی و بصری به عنوان ابزارهای ایجاد تصویر ذهنی از مکان، تأثیر مهمی در نظم دهی به عناصر فیزیکی و متافیزیکی محیط دارد. تاثیر سازمان فضایی و بصری به واسطه نقش پر رنگی که در مدیریت منظر شهری و ادراک محیطی بازی میکند در آسیب شناسی و ساماندهی منظر شهری بافت های فرسوده قابل تأمل است.
روش پژوهش: مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی– توصیفی و با مرور ادبیات موجود منظر شهری به بررسی نقش سازمان فضایی و بصری در ایجاد منظر ذهنی به عنوان ابزاری جهت کنترل و مدیریت منظر شهری پرداخته و سپس با استفاده از نمونه موردی محله خاک سفید به عنوان بافت فرسوده معاصر، ابزار معرفی شده را به صورت عملی مورد استفاده قرار داده است
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که به کارگیری سازمان فضایی و بصری در این محدوده منجر به ارتقا کیفیت های زیبایی شناسانه و هویت بخشی به سایت، خوانا کردن بافت از منظر عینی و ذهنی و ایجاد انعطاف پذیری در کالبد و عملکرد میشود.
نتیجه گیری: سازمان فضایی و بصری به عنوان ابزارهای ایجاد تصویر ذهنی از مکان، تأثیر مهمی در نظم دهی به عناصر فیزیکی و متافیزیکی محیط دارد. تاثیر سازمان فضایی و بصری به واسطه نقش پر رنگی که در مدیریت منظر شهری و ادراک محیطی بازی میکند در آسیب شناسی و ساماندهی منظر شهری بافت های فرسوده قابل تأمل است.
مقاله ۴ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
نقش راههای ارتباطی بر آسیبپذیری منطقه ۶ شهر تهران و پهنهبندی آسیبپذیری در مواجه با بحرانهای طبیعی | حسنعلی فرجی سبکبار؛ محمد رضایی نریمیسا
مقدمه و هدف پژوهش: معابر شهری به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، نقش کلیدی در زمان وقوع و نیز پس از رخداد زمین لرزه بر عهده دارند، به طوری که مدیران بحران یکی از دلایل گسترده شدن ابعاد زلزله را عدم امدادرسانی به موقع ناشی از آسیبب دیدگی معابر بیان کرده اند. پژوهش مورد نظر نیز به دنبال تبیین نقش راههایارتباطی در آسیب پذیری مناطق شهری در مواجهه با بحرانهای طبیعی است. بر این مبنا از لحاظ ماهیت جز تحقیقات توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع توسعه ای- کاربردی است. جامعه آماری آن منطقه ۶ شهرداری تهران میباشد که بر مبنای قدمت و مرکزیت به عنوان نمونه انتخاب شده است.
روش پژوهش: دادهها به دو صورت میدانی و کتابخانهای با ابزارهایی چون پرسشنامه دیمتل، کتب، مقالات و نقشه های گوناگون، جمعآوری و با استفاده از نرمافزارهای EXCEL, MATLAB, IDRISI وARC GIS 10.1، مورد تحلیل واقع شدهاند.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است که؛ معابر بخشهای مرکزی و جنوبی منطقه به لحاظ شاخصهای دسترسی به شبکه معابر، ساختار کالبدی- فضایی، دسترسی به محدوده، دسترسی به فضاهای باز عمومی، عرض راهها (میزان نفوذپذیری)، فاصله از فضاهای بیکالبد، مراکز آتشنشانی، و مراکز درمانی، از بیشترین سطح آسیبپذیری برخوردار میباشند
نتیجه گیری: البته قابل ذکر است که؛ تراکم بافت و جمعیت، عناصر فشرده و ریزدانه موجود در این بخشها، نیز نقش به سزایی در بالا رفتن میزان آسیبپذیری معابر دارند.
روش پژوهش: دادهها به دو صورت میدانی و کتابخانهای با ابزارهایی چون پرسشنامه دیمتل، کتب، مقالات و نقشه های گوناگون، جمعآوری و با استفاده از نرمافزارهای EXCEL, MATLAB, IDRISI وARC GIS 10.1، مورد تحلیل واقع شدهاند.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است که؛ معابر بخشهای مرکزی و جنوبی منطقه به لحاظ شاخصهای دسترسی به شبکه معابر، ساختار کالبدی- فضایی، دسترسی به محدوده، دسترسی به فضاهای باز عمومی، عرض راهها (میزان نفوذپذیری)، فاصله از فضاهای بیکالبد، مراکز آتشنشانی، و مراکز درمانی، از بیشترین سطح آسیبپذیری برخوردار میباشند
نتیجه گیری: البته قابل ذکر است که؛ تراکم بافت و جمعیت، عناصر فشرده و ریزدانه موجود در این بخشها، نیز نقش به سزایی در بالا رفتن میزان آسیبپذیری معابر دارند.
مقاله ۵ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
خاستگاه تفکر آرمانی و آرمانشهرها در دو مهد عظیم تمدن شرق و غرب (ایران- یونان) | حسن محمدیان مصمم؛ سعید ضرغامی
مقدمه و هدف پژوهش: آرمانشهرها به عنوان یکی از اصلیترین اندیشههای آرمانی بشر، همواره در طول تاریخ، با تجسم نمودن جهانی که آرزومند آنیم، نقشی عظیم در تکامل و پیشرفت جوامع بشری داشتهاند. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی ژرف خاستگاههای تفکر آرمانی و آرمانشهرها در دو مهد بزرگ تمدن شرق و غرب (ایران و یونان) پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، یک پژوهش اسنادی با رویکرد تفسیری میباشد و روش جمعآوری اطلاعات نیز بر مبنای مطالعات کتابخانهای میباشد.
یافتهها: یافته حاکی از آن است که اگرچه در ادبیات جهانی، خاستگاه اندیشه آرمانی و آرمانشهر را به یونانیها نسبت میدهند و اسطورههای آن را زمینهساز شکوفایی مکتب آرمانگراییمیدانند، اما مهد تفکر آرمانی جهان سومر است. بررسی خاستگاه اندیشههای آرمانی و آرمانشهرها نیز در تمدن ایران و یونان نشان میدهد که اسطورههای کهن و بنیانهای یهودی- مسیحی در اروپا و بنیانهای اسطورهای و زرتشتی-اسلامی تفکرات آرمانی در ایران، همگی گنجینهای از ادراکات و انتظارات را شکل داده و بهتدریج عمیقترین لایههای اندیشۀ آرمانی را درخودآگاه- ناخودآگاه مردم پروردند و در مراحل بعدی این ناهشیاریها دوره به دوره و نسل به نسل، به شکلهای متفاوت (از قبیل آرمانشهرهای مختلف) پدیدار گشته است.
نتیجه گیری: برخلاف باور رایج، خاستگاه اندیشه آرمانی سومر بوده و اسطورههای آن زمینهساز شکوفایی مکتب آرمانگرایی در سده های بعدی است. پیش از هرگونه تحلیل تفکر آرمانی وآرمانشهرها، شناخت و مطالعه اسطورههای کهن و بنیانهای یهودی- مسیحی در اروپا و بنیانهای اسطورهای و زرتشتی-اسلامی در ایران، ضرورت تام دارد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، یک پژوهش اسنادی با رویکرد تفسیری میباشد و روش جمعآوری اطلاعات نیز بر مبنای مطالعات کتابخانهای میباشد.
یافتهها: یافته حاکی از آن است که اگرچه در ادبیات جهانی، خاستگاه اندیشه آرمانی و آرمانشهر را به یونانیها نسبت میدهند و اسطورههای آن را زمینهساز شکوفایی مکتب آرمانگراییمیدانند، اما مهد تفکر آرمانی جهان سومر است. بررسی خاستگاه اندیشههای آرمانی و آرمانشهرها نیز در تمدن ایران و یونان نشان میدهد که اسطورههای کهن و بنیانهای یهودی- مسیحی در اروپا و بنیانهای اسطورهای و زرتشتی-اسلامی تفکرات آرمانی در ایران، همگی گنجینهای از ادراکات و انتظارات را شکل داده و بهتدریج عمیقترین لایههای اندیشۀ آرمانی را درخودآگاه- ناخودآگاه مردم پروردند و در مراحل بعدی این ناهشیاریها دوره به دوره و نسل به نسل، به شکلهای متفاوت (از قبیل آرمانشهرهای مختلف) پدیدار گشته است.
نتیجه گیری: برخلاف باور رایج، خاستگاه اندیشه آرمانی سومر بوده و اسطورههای آن زمینهساز شکوفایی مکتب آرمانگرایی در سده های بعدی است. پیش از هرگونه تحلیل تفکر آرمانی وآرمانشهرها، شناخت و مطالعه اسطورههای کهن و بنیانهای یهودی- مسیحی در اروپا و بنیانهای اسطورهای و زرتشتی-اسلامی در ایران، ضرورت تام دارد.
مقاله ۶ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
بررسی رابطه ساختار سازمانی بر توانمند سازی کارکنان معاونت توسعه مدیریت شهرداری تهران | مهدی طیبی شیرمرد؛ نورالدین میرزایی
مقدمه و هدف پژوهش: از آنجاکه ابعاد ساختار سازمانی که شامل رسمیت، تمرکز، پیچیدگی ابزار مدیریتی و قابل تغییر در دست مسئولین معاونت توسعه منابع انسانی شهرداری تهران میباشد، این پژوهش به منظور بررسی رابطه توانمندی کارکنان و ساختار سازمان در این معاونت انجام شده است.
روش پژوهش: در ابتدا رابطه ساختار سازمانی بر توانمند سازی کارکنان در شهرداری تهران بر اساس مدل استاندارد ساختار سازمانی رابینز (۱۹۹۳) و مدل استاندارد توانمندسازی اسپریتزر (۱۹۹۵) و بر مبنای آن روایی و پایایی مورد بررسی قرار گرفته بر مبنای آن پرسشنامه نهایی تدوین شده، و بعد از تایید، دادهها گردآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده و سوالات پژوهش پاسخ داده شده است.
یافتهها:۱ – ساختار سازمانی صرف نظر از عدم تاثیرگذاری مولفه پیچیدگی، بر روی توانمندسازی کارکنان تاثیر مثبت دارد. ۲-پیچیدگی سازمان با توانمندسازی کارکنان رابطهی معنی داری ندارد.۳-رسمیت سازمان با توانمندسازی کارکنان دارای رابطه معنیدار است.۴-تمرکز سازمان باتوانمندسازی کارکنان دارای رابطه معنیدار است.
نتیجه گیری: ۱- نتایج بدست آمده نشان داد که فرضیه اصلی پژوهش بین ساختار سازمانی موجود شرکت و توانمندسازی روانشناختی کارکنان ارتباط معنی داری وجود دارد، مورد تایید قرار گرفت.۲- بین رسمیت و توانمندسازی کارکنان معاونت توسعه مدیریت تهران رابطه معنی داری وجود دارد. ۳-بین تمرکز و توانمند سازی معاونت توسعه کارکنان شهرداری تهران رابطه معنیداری وجود دارد.۴- نتایج بدست آمده آز آزمون فرضیهها نشان داد که مولفه پیچیدگی در بین ابعاد ساختار سازمانی با توانمندسازی کارکنان دارای رابطه معنیدار نمیباشد.
روش پژوهش: در ابتدا رابطه ساختار سازمانی بر توانمند سازی کارکنان در شهرداری تهران بر اساس مدل استاندارد ساختار سازمانی رابینز (۱۹۹۳) و مدل استاندارد توانمندسازی اسپریتزر (۱۹۹۵) و بر مبنای آن روایی و پایایی مورد بررسی قرار گرفته بر مبنای آن پرسشنامه نهایی تدوین شده، و بعد از تایید، دادهها گردآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده و سوالات پژوهش پاسخ داده شده است.
یافتهها:۱ – ساختار سازمانی صرف نظر از عدم تاثیرگذاری مولفه پیچیدگی، بر روی توانمندسازی کارکنان تاثیر مثبت دارد. ۲-پیچیدگی سازمان با توانمندسازی کارکنان رابطهی معنی داری ندارد.۳-رسمیت سازمان با توانمندسازی کارکنان دارای رابطه معنیدار است.۴-تمرکز سازمان باتوانمندسازی کارکنان دارای رابطه معنیدار است.
نتیجه گیری: ۱- نتایج بدست آمده نشان داد که فرضیه اصلی پژوهش بین ساختار سازمانی موجود شرکت و توانمندسازی روانشناختی کارکنان ارتباط معنی داری وجود دارد، مورد تایید قرار گرفت.۲- بین رسمیت و توانمندسازی کارکنان معاونت توسعه مدیریت تهران رابطه معنی داری وجود دارد. ۳-بین تمرکز و توانمند سازی معاونت توسعه کارکنان شهرداری تهران رابطه معنیداری وجود دارد.۴- نتایج بدست آمده آز آزمون فرضیهها نشان داد که مولفه پیچیدگی در بین ابعاد ساختار سازمانی با توانمندسازی کارکنان دارای رابطه معنیدار نمیباشد.
مقاله ۷ فصلنامه مطالعات مدیریت شهری شماره ۲۹
ارزیابی کاربری اراضی شهری کلانشهر اهواز برپایه عدالت فضایی با استفاده از مدل LQi و روش نزدیکترین همسایه مجاور | محمد ظاهری؛ اسماعیل سلیمانی راد؛ نبی الله حسینی شه پریان
مقدمه و هدف پژوهش: دسترسی عادلانه به زمین و استفاده بهینه از آن از مولفههای اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. امروزه مفهوم زمین وفضای شهری به لحاظ طبیعی، کالبدی و هم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی تغییر کیفی پیدا کرده و به تبع آن ابعاد واهداف کاربری اراضی شهری نیز بسیار غنی و وسیعتر شده است. برنامهریزی کاربری اراضی شهری به مثابه آمایش اراضی شهری، به چگونگی استفاده وتوزیع وحفاظت اراضی، ساماندهی مکانی – فضائی فعالیتها و عملکردها بر اساس خواست ونیازهای جامعه شهری میپردازد و انواع استفاده از زمین را مشخص میکند .هدف این پژوهش شناخت و ارزیابی کاربریهای شهری از منظر عدالت اجتماعی به منظور دستیابی به معیارهای مناسب و اصول برنامهریزی توسعه پایدار شهری است.
روش پژوهش: نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی است که با در نظر گرفتن دو شاخص مهم و مؤثر در کاربری اراضی (شامل ظرفیت و عدالت اجتماعی) و به کارگیری روش نزدیکترین همسایه مجاور در نرم افزارGIS و مدل ضریب مکانی LQi کاربریهای شهری در سطح مناطق شهر اهواز را مورد بررسی و ارزیابی کمی و کیفی میکند.
یافتهها: ارزیابی کمی وضع موجود سطوح و سرانههای کاربریها در مناطق هفت گانه شهر اهواز براساس مدل LQi در اکثر مناطق نشان داده که ضریب سرانه پایین تر از یک است و با کمبود مواجهه اند. همچنین یافتههای بخش کیفی براساس روش نزدیکترین مجاروت نیز نشان میدهد، که کاربریهایی چون کاربری مسکونی، فضای سبز، مذهبی، بهداشتی – درمانی، صنعتی، اداری، تأسیسات و تجهیزات شهری در سطح شهر اهواز براساس الگوی کاملاً خوشهای توزیع شده است. یعنی تجمع و تمرکز این کاربریها عدالت محور نبوده و در نقاط خاصی از شهر تمرکز یافته اند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش گویای آن است که کاربریها در سطح کلانشهر اهواز پراکنش فضایی مناسبی ندارند و در ضمن تحلیل کاربریها با شاخص ظرفیت و عدالت اجتماعی نشان از آشفتگی کمی و کیفی کاربریهای مناطق هفت گانه اهواز دارد.
روش پژوهش: نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی است که با در نظر گرفتن دو شاخص مهم و مؤثر در کاربری اراضی (شامل ظرفیت و عدالت اجتماعی) و به کارگیری روش نزدیکترین همسایه مجاور در نرم افزارGIS و مدل ضریب مکانی LQi کاربریهای شهری در سطح مناطق شهر اهواز را مورد بررسی و ارزیابی کمی و کیفی میکند.
یافتهها: ارزیابی کمی وضع موجود سطوح و سرانههای کاربریها در مناطق هفت گانه شهر اهواز براساس مدل LQi در اکثر مناطق نشان داده که ضریب سرانه پایین تر از یک است و با کمبود مواجهه اند. همچنین یافتههای بخش کیفی براساس روش نزدیکترین مجاروت نیز نشان میدهد، که کاربریهایی چون کاربری مسکونی، فضای سبز، مذهبی، بهداشتی – درمانی، صنعتی، اداری، تأسیسات و تجهیزات شهری در سطح شهر اهواز براساس الگوی کاملاً خوشهای توزیع شده است. یعنی تجمع و تمرکز این کاربریها عدالت محور نبوده و در نقاط خاصی از شهر تمرکز یافته اند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش گویای آن است که کاربریها در سطح کلانشهر اهواز پراکنش فضایی مناسبی ندارند و در ضمن تحلیل کاربریها با شاخص ظرفیت و عدالت اجتماعی نشان از آشفتگی کمی و کیفی کاربریهای مناطق هفت گانه اهواز دارد.