تکمیل شدهتهراندانشگاهمیراث معماری ایرانینادر اردلان

مدرسه عالی مدیریت(دانشگاه امام صادق)|نادر اردلان

مدرسه عالی مدیریت(دانشگاه امام صادق)
معمار:
نادر اردلان

موقعیت:ایران،تهران،شهرک غرب،بلوار مدیریت
کاربری:
آموزشی
مساحت سایت:
۲۲۴۰۰مترمربع
مساحت ساخته شده:
۷۰۰۰مترمربع
تیم طراحی:
یحیی فیوضی،هوشنگ جاهد،علی رمضانی
شرکت مشاور:
مهندسین مشاور عبدالعزیز فرمانفرمائیان و همکاران
کارفرما:
شرکت ایران کانتینر
عکاسان:
کامران عدل،خسرو بزرگی


"<yoastmark

درباره پروژه مدرسه عالی مدیریت(دانشگاه امام صادق):

توضیح کلیات مجموعه:

ساختمان مدرسه در بستری سبز بر فراز تپه‌ای بنا شده است. بستر طرح، مستطیلی به ابعاد ۱۷۰×۱۱۰ متر است. فضاهای بسته كه بر گرداگرد زمین استقرار یافته‌اند عموماً كم‌ارتفاع و یك طبقه‌اند ، و باغی به ابعاد ۱۳۰×۸۰ را در میان می‌گیرند. «دستگاه ورودی» به شكل بنایی دو طبقه در شرق بستر طرح بنا شده است. در میانة باغ، «ساختمان كتابخانه» ـ بنایی سه طبقه با قاعدة هشت و نیم هشت ـ  از فراز سكویی به هرسوی باغ می‌نگرد. اضلاع شمالی و جنوبی باغ را «حجره‌های دانشجویان» اشغال كرده‌اند كه در دل دیواری قطور پنهان شده و جداره‌های باغ را می‌سازند. «ساختمان مدرسه » در جبهة مقابل ساختمان ورودی و در ترازی پایین‌تر نسبت به آن واقع شده است.

سیر تغیر مدرسه عالی مدیریت:

مدرسه عالی مدیریت به عنوان شاخه‌ای از دانشگاه هاروارد ایالات متحدة آمریكا بنا بود كه با همكاری استادان آن دانشگاه به تربیت مدیران و متخصصین بخش‌های خصوصی و دولتی بپردازد. بعد از انقلاب اسلامی، این مدرسه با نام دانشگاه امام صادق(ع)، مستقلاً اهداف پیش‌بینی شده را ادامه داد. در سال‌های اخیر ملحقاتی همچون مجموعة خوابگاه‌ها و مسجد به طرح اولیه اضافه شد و عملیاتی از قبیل اضافه شدنِ بخش‌هایی به ساختمان مدرسه ها، اضافه شدن زیرزمینی به عنوان سالن قرائت به كتابخانه و به دنبال آن برچیده شدن آبنمای سكوی میانی و تغییراتی در سالن غذاخوری و حجرات دانشجویان در آن انجام گرفت. در تحلیل این اثر، طرح اولیه بدون تغییرات و اضافات یاد شده مد‌ّ نظر قرار می‌گیرد.

مدرسه و پیرامون آن:

مجموعة مدرسة عالی مدیریت در شمای كلی بنایی «قلعه‌مانند» است كه «باغی»‌ در میان و فضای سبز پردرختی در پیرامون دارد. بستر مشجـّر این بنا كه دور از بافت متراكم شهر و متمایز از آن واقع شده ‌است آن را شکوهمند می‎سازد و از میان درختان فراز تپه به‌خوبی می‎نمایاند. از هیئت قلعه‌مانند و تمام بستة بنا چنین برمی‌آید كه بهره‎گیری از چشم‎اندازها و طبیعت اطراف چندان مورد توجه طراح نبوده است؛ اما این موضوع هرگز به معنای كم اهمیت بودن سیمای بیرونی ساختمان نیست؛ زیرا برای مخاطبی كه از سوی بزرگراه زیر پای ساختمان به آن می‌نگرد منظرة جذاب و رمزآلود ساختمانی كه توسط درختان بلند باغ پیرامون محافظت می‌شود به سادگی قابل چشم‌پوشی نیست.  برای رسیدن به ورودی چشمگیر بنا كه دروازه‌ای است برای ورود به این بنای ، عبور از باغ پیرامون مجموعه و طی مسیری نه چندان كوتاه ضروری است.

دلیل درونگرایی محیط:

مدرسة عالی مدیریت، مركزی شبانه روزی با برنامة آموزشی فشرده است؛ عملكردی كه نیاز به محیطی دنج و آرام دارد. ممكن است چنین به نظرآید كه انتخاب «صورتی درونگرا» برای آن بوده است كه آرامش و خلوت مورد نیاز حاصل شود؛ اما باید متوجه بود كه تنها انتخاب بستر وسیع و مشجـّری كه بنا را احاطه می‌كرد و آن را از بافت متراكم شهری و اجتماع  جدا می‌ساخت، برای دستیابی به محیط دنج و آرام دلخواه كفایت می‌كرد و در چنین شرایطی دیگر ضرورتی بر انتخاب «فُرم درونگرا» وجود نداشت؛ لذا این انتخاب را تنها می‌توان زاییدة میل و ارادة طراح تلقّی نمود.

سازماندهی كلی طرح:

 مخاطب با عبور از دروازة ورودی، خود را در یك «باغ» كوچك می‌یابد. كشیدگی این ‌باغ بر محور شرقی ـ غربی است. سه بازیگر مهم طرح بر محور مذكور نشسته‌اند: «دستگاه ورودی» در شرق آن، «ساختمان كتابخانه» در میانه، و «بنای مدرسه» در آخرین نقطة غربی آن. البته كتابخانه از سوی دیگر بر محورشمالی ـ جنوبی مدرسه واقع ‌شده است، كه با ساختمان غذاخوری در انتهای شمالی آن گفتگو می‌كند. در جنوبی‌ترین نقطة این محور نیز درِ كوچكی به بیرون باز شده است.

طرح ساختمان:

 طرح مدرسه یادآور الگوی باغ ایرانی است؛ البته باغی كه با مساحتی كمتر از یك هكتار بسیار كوچك‌تر از نمونه‌های سنّتی است؛ وجود كتابخانه و سكّوی وسیع زیر آن در میانة صحنه، این باغ را حتی كوچك‌تر از آنچه هست نشان می‎دهد. فرد با گذر از ورودی و پا گذاشتن به فضای باز خود را در درون «حیاطی محصور» حس می‌كند؛ و همین امر این باغ كوچك را به یك «حیاط میانی» شبیه می‌سازد.

ادامه مطلب
دفتر بازرگانی(نمایندگی لاستیک) | استودیو معماری آکسا

بخش بندی حیاط:

 كتابخانه و دستگاه ورودی در گفتگوی با یكدیگر فضای این حیاط را به دو بخش «عمومی» و «خصوصی» تقسیم می‌كنند؛ بخش عمومی در پوشش هاله‎ای است كه بین ورودی و كتابخانه احساس می‎شود و بخش خصوصی باقی مجموعه را در بر می‎گیرد. در نتیجة این تقسیم و خُرد‌شدن‌ْ باغ باز هم كوچك‌تر جلوه می‌‌‌كند و شباهتش به «حیاط میانی» بیشتر می‌‌شود. در طرح حیاط، دو محور طولی وعرضی كه توسط ساختمان‌هایی در طرفین‌شان بر آنها تأكید شده است می‌یابیم؛ ظاهراً در این حیاط با انتظامی «چهارایوانی» مواجه‌ایم. از میان چهار بنایی كه در منتهی‌الیه محورهای حیاط واقع شده‌اند ـ خصوصاً اگر از بالا به مجموعه نگاه كنیم ـ دو تای طرفین محور طولی، یعنی دستگاه‌ ورودی و ساختمان مُدرسه، نمود بیشتری دارند. به این ترتیب می‌توان به انتظامی «دو ایوانی»  در این حیاط نیز قایل شد.

طرح کلی کتابخانه:

 بنای كتابخانه  مجموعه در میانة باغ شباهتی به «كوشك» باغ‌های قدیمی دارد؛ شكل چلیپایی این ساختمان عاملی ‌است كه بر این تصور صحـّه می‌گذارد، و در جای خود مورد ‌تأمل قرار خواهد گرفت . ساختمان مدرسه به واسطة شیب زمین در ترازی پایین‎تر از كوشك كتابخانه قرار گرفته و تا حد‌ّی در پشت آن پنهان شده است؛ امری كه موجب می‌شود بخشی از محور طولی حیاط كه در فاصلة میان ورودی و كوشك قرار دارد اهمیت بیشتری پیدا كند و الگوی سومی نیز علاوه بر دو الگوی پیش گفته در طرح سربر‌آورد، كه می‌توان به آن الگوی «تك‌ایوان و كوشك» اطلاق كرد.

مهم ترین ویژگی طرح مدرسه عالی مدیریت:

بنابر‌آنچه ‌‌آمد به نظر ‌می‌رسد كه مهم‌ترین ویژگی این طرح استفادة توأمان از الگوهای متفاوت طراحی و انتظام فضایی است؛ طرح مدرسه همواره در میان دو الگوی «ساختمانی بر گرد حیاط مركزی» و «باغ ایرانی» و سه انتظام فضایی «چهارایوانی»، «دو ایوانی» و «تك‌ایوانی و كوشك» در نوسان است. توجه به این نكته ضروری است كه تمهیدات به كار‌رفته در طرح مجموعه بیش از «تركیب» و «درهم‌آمیختن» این الگوهای ‌سنتی متوجه «دركنار هم نشاندن» آنها بوده است؛ گویی ایجاد این خصایل چندگانه را باید از نیـّات اولیه و اصلی طراح برشمرد.

طرح جداره ها:

در حركت آونگ‌ گونة فضای باز مدرسة عالی مدیریت بین دو كیفیت «حیاط» و «باغ»، طرح جداره‎های مجموعه حایز توجه است. ضخامت این جداره‎ها و دروازه‎هایی كه آنها پی‌در‌پی و به طور منظم رو به سوی فضای اصلی باز می‎كنند نشان‌می‎دهد كه این كالبد نه فقط دیواری قطور و مجو‌ّف برای یك باغ، كه عنصری واجد شخصیت و درخور اهمیت در طرح مجموعه است.

نقشه حجره های دانشجویی در جداره ها:

جدارة حیاط  مجموعه، شامل حجره‌های دانشجویان، مجموعه‌ای است متشكل از اجزای مستقل تكه‌تكه، كه در ترتیبی خطی انتظام یافته‎اند. به بیان دیگر، حجره‎های دانشجویان حلقه‎های زنجیری را ساخته‎اند كه جانب شمال و جنوب حیاط را از آنِ خود كرده است. حلقه‎های زنجیر، به طور منظم در‌پی هم می‌آیند و تنها در گوشه‎های حیاط چرخشی چهل و پنج درجه دارند. این اتفاق، استثنائاً در نقطة دیگری از جدارة شمالی نیز رخ می‎دهد و یك ورودی خصوصی از جانب شمال را شكل می‌دهد. فضاهای تشكیل‌دهندة حلقه‎های زنجیر، طاق‌های گهواره‎ای دارند. به این ترتیب، جداره‎های شمالی و جنوبی مجموعه، بام‌های پر‌تراشی پیدا كرده‎اند. این حجم‌ها از شیب ملایمی كه از جانب شرق به غرب در بستر طرح وجود دارد پیروی می‎كنند.

معماری  حجره ها:

 تكّه‌تكّه شدن جدارة اصلی و پرتراش شدن بام آنها ساختمان مورد نظر را از صورت یك بنای واحد بیرون آورده و به یك بافت قدیمی شهری شبیه می‎سازد. به واسطة رشد درختان محوطه كسی كه در معبر پیادة بین درختان و جداره‎های شمالی یا جنوبی گذر می‎كند چنین می‌پندارد كه در كوچه‎ای از یك بافت شهری قدم می‎زند و از جلوی خانه‎های مختلف می‎گذرد.حیاط‌های كوچكی كه از پسِ جدارة باغ هویدا می‌شوند، حجره‌های دانشجویان را بر گرد خود دارند. گویی این حیاط‌ها باغ اصلی را به میان حجره‎ها می‌كشانند. دروازه‎‌ها تداوم فضاییِ یاد‌شده را تنظیم، و بر «تفكیك آحاد درعین پیوند آنها» دلالت می‎‌كنند ـ اصلی كه ریشه‌های عمیقی در سازماندهی فضاهای سنّتی دارد.

طرح جداره ها:

جداره‎های حیاط اصلی مجموعه ـ با خصایلی كه برای آنان برشمرده شد ـ شباهتی به دیوارهای سادة پیرامون باغ‌های قدیمی ندارند؛ همچنانكه طرح این جداره‎ها به طرح جداره‎های مدارس سنتی هم شبیه نیست ـ حتی اگر در گوشه‎های بعضی مدارس بتوان حلقه‎ای از حلقه‎های زنجیر مورد بحث را یافت. در اینجا نیز طراح نكاتی را از هر یك از دو الگوی «دیوار حیاط» و «دیوار باغ» برگرفته است؛ اما این بار به «دركنار هم نشاندن» آنها اكـتـفا نـكـرده، و از «در هم آمیختـن» الـگـوهـا بـه «صورتی نو» و «انتظامی تازه» دست یافته است.

ادامه مطلب
فاز اول بانک سفال و کاشیکاری مطالعاتی ربع رشیدی

عناصر تشكیل ‌دهندة طرح: 

 دستگاه ورودی مجموعه، بلندتر و پرتراش‎تر از دیگر حجم‎‎های مجموعه، با هیئتی دروازه مانند، ایوانی است رو به بیرون كه از اطراف و از مسافت دور دیده می‌شود. شمایل این ورودی شباهت‌های زیادی به ورودی‌های كاروانسراها و برخی مدارس، یا به عبارتی بناهای مستـقل از بـافـت و تـك افتادة قدیمی دارد. نمای این بخش تقریباً تنها نمایی از مدرسه است كه از بزرگراه شرقی قابل رؤیت است. ساختمان ورودی در عین دعوت‌گری، خاموش و با وقار است.

ساختمان ورودی مجموعه :

ساختمان ورودی مجموعه بنایی متقارن است، و پشت و رویی مشابه دارد. احجام راه پله در دو منتهی‎الیه چپ و راست ساختمان، با قاعدة هشت ضلعی و بدون هیچ روزنه‌ای، اختتامی برای بنا فراهم می‎آورند و ساختمان را «تمام‌شده» و «بارو‌مانند» جلوه می‎دهند. اینجا تنها مكانی است كه هم اشراف به بیرون و هم چشم‎انداز مهمی به داخل مجموعه دارد؛ و از این بابت با دیگر عناصر تشكیل دهندة طرح مدرسه متفاوت است.  این ساختمان علاوه بر فضای ورودی كه در میانه واقع شده است، بخش اداری در طبقة همكف ـ و اتاق‌های اعضای هیئت علمی ـ در طبقة فوقانی ـ را نیز در بازوهای طرفین خود جای می‌دهد. پنجره‎ها در این دو بازو بلند و كشیده‌اند؛ و نمی‌توان گفت كه این صورت كشیده و عمودی تماماً تابع طرح فضاهای داخلی است،.  

حجره‌ها و مدرس‌ها:

انتظام بخشیدن به فضاهایی مخصوص اقامت دانشجویان به دور حیاطی كوچك و دنج، و سپس باز‌شدن دروازه‎ای از این مجموعة كوچك به محوطة اصلی، سبب می‎شود كه ارتباط میان فضاهای اقامتی و محوطة اصلی واجد سلسله مراتبی شود. به بیان دیگر، حجره‎ها مستقیماً با محوطة اصلی مربوط نیستند بلكه حیاط‌های كوچك را واسطة این ارتباط قرار می‎دهند. تركیب فضایی یاد شده را می‎توان در حیاط‌های گوشه‎ای مدرسه‌های چهارباغ و صدر اصفهان مشاهده كرد. این سلسله مراتب سبب خصوصی‎تر شدن محیط حجره‎های مسكونی می‎گردد و حسی از اتحاد و خویشاوندی میان افراد درون هر حلقه به وجود می‌آورد. هر یك از حجره‌ها ـ یا چنانكه پیش‌تر گفته شد هریك از حلقه‎های زنجیری كه جدارة حیاط را می‌سازند ـ واجد چهار اتاق خواب، یك اتاق نشیمن/ مطالعة جمعی و دو سرویس بهداشتی است. اشكال اتاق‌ها همگی منظم و در تركیبی متقارن به دور حیاط شش‌گوش انتظام یافته‎اند و به آن نگاه می‎كنند.

معماری ورودی حجره های مجموعه:

 ورود به اتاق‌های دانشجویان همانند محیط‌های سنّتی مستقیماً از حیاط كوچكِ شش‌گوش صورت می‎پذیرد، و اگر چه میان اتاق نشیمن و اتاق‌های دو جانب آن نیز فضای ربطی وجود دارد اما چنین به نظر می‎رسد كه طراح مایل نیست از فضای نشیمن به عنوان معبری برای رسیدن به دو اتاق همجوار استفاده شود. انتخاب شكل شش‌گوش برای قاعدة حیاط كوچك ابداع شیرینی است. این شكل، یك قدم از آنچه معمولاً در سنّت معماری ایران برای این حیاط‌ها استفاده شده است ـ یعنی شكل هشت‌ضلعی ـ ساده‎تر و كم‎تراش‎تر است، و به این ترتیب «مدرن‎تر» می‎نماید. در عین حال به‌سبب استفاده از اشكال سنّتی و ارتفاع بلند جدارة این حیاط‌ها فضای آنها به فضاهای سنّتی شبیه است. در واقع، فضای داخل هر حجره به خاطر شكل منظم اتاق، وجود طاق گهواره‎ای بلند، تقسیم‎بندی‌های متقارن، و نوع مصالح مورد استفاده، سنتی‎تر از هرجای دیگر مجموعه جلوه می‎كند.

بنای مدرسه:

بنای مدرسه  در پشت كتابخانه با تواضع بسیار ، در دورترین نقطه مجموعه نسبت به دستگاه ورودی استقرار یافته است. فاصلة كمی كه میان بنای مدرسه و كوشك وجود دارد، و اختلاف تراز قابل توجه این دو، مدرسه را كم اهمیت جلوه می‎دهد، گویی كوشك فضاهای آموزشی را در پشت خود پنهان كرده است و اجازة ابراز وجود به آنها نمی‎دهد .
انتظام فضاهای اصلی مدرس‌ها در طرفین یك هال ورودی یادآور طرح بعضی مدارس قرن نهم است كه واجد مدرسه یا نمازخانه در كنار ورودی اصلی خود بودند. طرح این بخش، از سه حجم با قاعدة هشت‌ضلعی، دو حجم با قاعدة مربع، و دو حجم با قاعدة نیم‌مربع تشكیل شده است. مدرسه  دیوارهای بسته، سازه نمایان و هندسی، و بالاخره نورپردازی سقفی دارنـد. با این تمهیدات فضایی دلپذیر و آرامش‌بخش پدید آمده كه می‎تواند مأمن دانشجویان باشد .

ادامه مطلب
تالار مرکزی شهر رشت | سید جلال میر باذل

كتابخانه مدرسه عالی مدیریت:

 طرح كتابخانه مجموعه در برش افقی به شكل چلیپایی است، كه نسبت به محور اصلی باغ به اندازة چهل‌و‌پنج درجه چرخیده است؛ چرخشی كه در منظر بیرونی بنا چندان به‌چشم نمی‌آید. به بیان دیگر میان سازماندهی افقی بنا و واقعه‎ای كه در بعد سوم كتابخانه رخ می‎دهد تفاوتی هست. این نحوة طراحی كه در معماری سنّتی نیز مصادیقی دارد، شیرینكاری‌های معماران تیمچه‌ها و بازارهای سنـّتی را در ذهن تداعی می‌كند . از طرفی باید به بنای چلیپایی‌شكل و پنجره‎های بزرگی كه بین چهار عضو چلیپا قرارمی‎گیرند توجه كرد، كه گویی چشمان خود را به هشت سوی باغ كوچك مجموعه گشوده است؛ امری كه بر كوشك بودن این ساختمان دوباره مهر تأییدمی‌زند.

معماری کتابخانه :

كتابخانه ساختمانی دو طبقه است اما نمود بیرونی آن به صورت بنایی با یك طبقة بلند است. ستون‌های بتنی بلند و بدون انقطاع نمای خارجی، دیوارهای یكپارچه آجری و پنجره‌های كركره‌ای تقریباً سرتاسری در احجام چهارگوشه، و سطوح یكدست شیشه‎ای در میانة نماهای كتابخانه، همگی تمهیداتی هستند كه برای این منظور اندیشیده شده‌اند. صفحات كركره‌ای یادشده علاوه بر فواید عملكردی ـ همچون تنظیم نور فضای داخلی ـ جداره‌های بسته آجری و بتنی نما را نیز تلطیف می‌كنند و وجهة خانگی‌تری به بنا می‌بخشند؛ ضمن آنكه در تقابل با سطوح شفاف شیشه‌ای، نمود آنها را نیز قوی‌تر می‌كنند. دیوارهای آجری نما كه به صورت مور‌ّب به داخل فرو می‎روند و حجم شیشه‎ای عقب نشسته میان نما را قاب می‌كنند نقاط مؤكّدی را رو به چهارسو می‎سازند. با آنكه این سطوح فرونشسته نما هیچگاه اعتباری همسنگ اعتبار ایوان‌ها در ساختمان‌های سنّتی پیدا نمی‌كنند،اما در تقویت هیئت «كوشك‌مانند» این بنا بسیار مؤثرند . 

موقعیت زمین کتابخانه :

زمین شیبی از جانب شرق به غرب دارد . ورود به باغ از بلندترین نقطه ـ از جانب شرق‌ـ صورت می‎پذیرد؛ و فرد پس از ورود، برای رسیدن به كتابخانه باید بر روی شیب حركت كند و آرام‌آرام به ترازی پائین‎تر برسد؛ امری كه می‌تواند از اهمیت كوشك به عنوان نقطة اوج طرح بكاهد، و سابقه‌ای هم در سنّت طراحی باغ های قدیمی ندارد. طراح برای رفع این مْعضل سكّویی در پای كوشك ساخته و ارتفاع آن را بیشتر كرده است ـ كه بر وسعت كوشك در میانة باغ نیز می‌افزاید؛ و حتی آن را نسبت به باغ بیش از اندازه بزرگ جلوه می‌دهد.

طرح کتابخانه:

در طرح كتابخانه اشكال راستگوشه حاكمیت دارند. طرح كتابخانه در منظر بیرونی اگر چه صورت ساده و خلاصه‌شدة كوشك سنّتی است، ولی با درنظر گرفتن نكاتی كه ذكر شد همچون اختصار در تراش‌ها و حذف اَشكال و خطوط مدورـ كمتر از حجره‌ها به مصادیق سنتی شبیه بوده، و یك قدم به معماری مدرن نزدیك‌تر شده است. فراموش نـكنـیـم كـه طراحی بر مبنای همنشین كردن پاره‎های بزرگِ كدر با پاره‌های بزرگ شفاف اگر چه در معماری سنتی هم مصداق‌هایی دارد، اما در آثار مدرن بسیار به چشم می‎خورد. با درنظر گرفتن محل استقرار كتابخانه در میانة میدان و متقابلاً پنهان شدن حجره‌ها در پس دیوارهای پیرامونی، چنین تصور می‌شود كه طراح در آشكار ساختن مصادیق «سنـّت» و«مدرنیزم» در طرح خود نیز سلسله مراتبی را رعایت كرده است، و در این كار حجره‌ها را ـ كه سنـّتی‌ترین بخش‌های این مجموعه‌اند ـ تا حد‌ّی در پرده نشانده است. 

فضای داخلی کتابخانه ی مجموعه:

در سازماندهی فضایی كتابخانه، نشستن چهار فضای مربع شكل متقارن پیرامون یك فضا و رو به‌ سوی آن، به آن فضای مركزی عزّت و اعتبار می‎بخشد، و طرحی مركزگرا به وجود می‎آورد. نمایان كردن سازة منظم و هندسی سقف و پاشیدن نور بر پله‎ای كه در مركز فضا واقع است توسط نورگیر سقفی اهمیت و اعتبار این فضای میانی را دوچندان می‎كند. استقرار راه‌پله در مركز كتابخانه می‎تواند به معنای نمایش حركت در مركز، مقد‌ّم دانستن حركت بر سكون، میل به عرضة مجسمه‌ای در میان فضا ، تأكید بر ارتباط بصری طبقات، و بالاخره «نمایش فكر مدرن در قالب چارچوبی سنـّتی» باشد. این پله كه می‎توانست مطابق با الگوهای سنّتی در گوشه‌وكنار فضا قرار گیرد اینك در میانة فضا نشسته است، گویی كلّ ساختمان كتابخانه به وجود آمده تا پله را به نمایش بگذارد؛ و به این ترتیب پله به نقطة اوج ساختمان تبدیل شده است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − پنج =

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا