کلاژ
معمار:گروه معماری زاو ( پارسا اردم، محمّدرضا قدّوسی )
موقعیت :ایران، تهران، فرمانیه
وضعیت : تکمیل شده
مساحت : ۱۷۰ متر مربع
کاربری : مسکونی
تاریخ: ۱۳۸۵
معماران مسئول: پارسا اردم، محمّدرضا قدّوسی
همکار طراحی:فاطمه رضایی
درباره پروژه کلاژ
ما توی این پروژه اومدیم به نحوی وقایع نگاری کردیم، یعنی اتّفاقاتی که قرار بود تویِ فضا بیفته رو روی دیوارهاش کنار هم چیدیم. واسه همین اوّل یک فضای آزاد L ـ شکلِ بزرگ رو، که ۲۳ تا دیوارِ قابلِ استفاده داشت، از داخل پروژه جدا کردیم. آشپزخانه و اتاق خواب، همسایههای فضای L شدن. در قدمِ بعدی باید وقایع مورد نیاز استفاده کننده رو شناسایی میکردیم تا روی ۲۳ تا دیوار جا بدیم. این رویدادها شامل نورگیری، جادادن لیوان و بطری، تماشای تلویزیون، ورود به آپارتمان، جا دادن کتابها، جا دادن لباسها، استراحت کردن، دوش گرفتن، شستن لباسها، پوشاندن فن کویل، جلوی شومینه لم دادن، ایستادن، گپ زدن، نوشیدن و خوردنِ صبحانه و غیره میشدن.
عوامل شکل دهنده پروژه
در مرحلهی بعد اینهارو با توجّه به کاربردشون به طور مجزّا و بدون ترس از اینکه کلّ پروژه وحدت داره یا نه طرّاحی کردیم. ولی برای اینکه «کُـل» هم از دستمون در نره با انتخاب چند خاصیّتِ اصلی، این اجزاء طرحمون رو همدارای شخصیّت کردیم. این خاصیّتها عبارت بودند از:۱- تولّد همزمان معماری، مبلمان و تزئینات ۲-استفاده از مصالح در حالت خام ۳-استفاده از قابلیّتهای فولاد (خمش، برش، تراش، جوش) برای تزئینات ۴- بهکارگیری هندسهی چهارگوش
نقطه عطف پروژه
البتّه در نهایت این کُلاژ یک نقطهی عطف هم داشت که تا حدودی از رژیمِ جاری در طرّاحی جزئیِ وقایع عدول کرده بود: سرویس بتنی تخممرغی شکلِ دستشویی که بر اساس رفع نیاز حدّاقلّی یک سرویس مهمان طرّاحی شده بود، خاصیّت شمارهی ۴ رعایت شده در طرّاحی رو نداشت و هندسهاش «چهارگوش» نبود، به همین دلیل هم بیشتر به چشم میاد. نقطهی عطف پروژهی ما چون هواکش و لولهی آب و فاضلاب هم داره یک مقدار هندسهی اطرافش رو هم تغییر داد. در نهایت این پروژه رو که نگاه میکنیم، با اینکه ۲۳ اتّفاقِ متفاوت روی دیوارهاش کنار هم کُلاژ شدن، به نظر ما انسجام داره.
روند اجرای پروژه
قبل از اجرای دستشویی بتنی : پیمانکارایی که ما سر این ساختمون میآوردیم خیلی کاردرست بودن و اغلب با خواهشتمنّا از سرِ پروژههای بزرگ میآوردیمشون. تا زمان ریختن دستشویی بتنی تنها مشکل این بود که همهی عوامل بهمون میگفتن ایدههای شما زشت میشه و بیایید و یک کار روال انجام بدین که قشنگ بشه؛ مثلاً گچبُری کنین یا درزها رو با روکوب بپوشونین و فلان و بهمان. ما هم یاد گرفتیم اوّل که کار رو براشون توضیح میدیم، بگیم: «یه کارِ زشت میخوایم بکنیم: اینم نقشهاش!» ۲- موقع ریختن دستشویی بتنی : دفعهی اوّل که قالبگیری کردیم و بتن ریختیم به خاطر وزن بتن قالب در رفت و نصفِ شب ما مجبور شدیم بتن رو خارج کنیم و همسایهها تقریباً دیوونه شدن! اون شب از سختترین شبهای زندگیمون بود.ولی اگه بتن میموند، سفت میشد و ما چارهای نداشتیم.