نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی 47 تابستان 1396 بخش 3
فهرست مقالات در نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
مقاله ۲۱ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
ارزیابی معیارهای تعامل پذیری اجتماعی و سرزندگی در فضاهای نمایشگاهی؛ مورد پژوهی: چند نمونه در استان البرز | ندا حیدری، دکتر محمدصادق صالحی
فضاهای عمومی میتوانند به گونهای طراحی شوند که مردم و فعالیتها را از محیط خصوصی به محیط عمومی فرا خوانند یا برعکس به صورتی باشند که وارد شدن به آنها از نظر فیزیکی و روانی دشوار باشد. عناصر و کالبد محیط بر انسان تاثیر دارد و فضا (فضای شهری، فضای معماری) باید مناسب با نیازهای استفادهکنندگان طراحی شود و برای آنان جذاب، زیبا، صمیمی، به یادماندنی و خاطره انگیز باشد. نقش فضای عمومی، یا به عبارتی فضایی که در آن تعاملات اجتماعی شهروندان شکل میگیرد و فرهنگ جامعه در بستر آن ارتقا مییابد، در کشور ما روز به روز در حال افول است. شرایط حاکم بر شهرهای امروزی شیوه زندگی جدیدی را القا میکند که در آن پیادهروی به منظور انجام اهداف مختلف نادیده گرفته میشود. روش تحقیق در مرحله ادبیات نظری توصیفی- تحلیلی بوده که از روش پیمایشی برای سنجش و ارزیابی استفاده شده است. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با عنایت به سه حوزه تاریخی، اجتماعی و کالبدی نتایج ارزیابی معیارهای طراحانه برای ارتقا تعامل پذیری اجتماعی و سرزندگی در فضاهای نمایشگاهی تبیین شود. نتایج و یافتهها نمایانگر این است که فضاهای عمومی انسان ساخت میتوانند محملی برای بروز ارزشهای فرهنگی و بستری مناسب برای تعاملات و توسعه اجتماعی و عرصهای برای هویتسازی و هویتپذیری شهروندان به شمار آیند که میبایست در ابعاد کالبدی مورد ارزیابی قرار گیرند. با توجه به انتظارات و توقعات انسان امروزی از محیط زندگی پیرامون، بایستی در طراحی معماری فضاهای عمومی به چیزی ورای طراحی کالبد و ارتباطات میان آن اندیشید. باید مکانهایی خلق شود که با نیازهای امروز زندگی بشر مطابقت داشته باشد. انسان به محیطی نیاز دارد که از فردیت، اجتماع پیچیده، از ایده آلها و سنت تاریخی، از موقعیت و مظاهر طبیعی و غیره صحبت کند.
مقاله ۲۲ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
تحلیلی بر مشارکت شهروندان و امکانات فناورانه خدمات رسان در مدیریت شهری فناور محور (از دیدگاه شهروندان کلانشهر تبریز) | میثم دیداریان، رسول درسخوان
پژوهش حاضر با هدف تحلیل دو رکن اساسی مدیریت شهری فناور محور، در شهر مورد مطالعه (تبریز) به روش تحقیق توصیفی – تحلیلی، از نوع تحقیقات کاربردی – توسعه ای صورت پذیرفت که جامعه آماری، شهروندان تبریز و حجم نمونه، (با فرمول کوکران) ۳۸۰ نفر از شهروندان و ۳۰ نفر از متخصصان مربوطه بوده و جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانهای و میدانی و برای سنجش و تایید پایایی گویه های متغیرها، از ضریب آلفای کرونباخ (مقدار آلفا: ۸۹۱/۰) و از روش نمونهگیری خوشه ای یک مرحله ای به صورت تصادفی و نرم افزار SPSS و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد که نتایج بدین شرح می باشد؛ تلفن همراه هوشمند، دسترسی به کامپیوتر، خودپرداز، پیشخوان دولت، کافی نت، پایانه فروش، دفاتر ارائه خدمات کامپیوتری، پلیس ۱۰+ و نرم افزارهای خدمات رسان، امکانات فناورانه خدمات رسان بوده و شهروندان توانایی مشارکت (با میانگین کل ۲۵/۳ و سطح معناداری ۰۰۱/۰ و ۳۷۸/۳t=) و امکانات حاضر در این شهر تا حد قابل قبولی بهره وری کافی (با میانگین کل ۷۳/۳ و سطح معناداری ۰۳۶/۰ و ۳۰۵/۷t=) در این نظام را دارند.
مقاله ۲۳ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
تدوین الگوی اصول پایداری معماری ایرانی مدرن، در راستای مقایسه معماری سنتی ایران با پنج شهرمدرن دنیا (نمونه موردی شهرهای: ونکوور، کوپنهاگ، اسلو، کوریتیبا و مصدر) | شیما کریمی *، دکتر مهدی زندیه، دکتر یوسف گرجی
انقلاب صنعتی و زیادهخواهی انسان مدرنتأثیرات غیرقابل جبرانی هم بر انسان و همبر طبیعت، بر جای گذاشت. پس از آن مشکلات زیست محیطی، انقراض گونههایی از جانداران و مسائل اجتماعی مورد توجه انسانها قرار گرفت. سپس آنها اقدام به جلوگیری ازاین مشکلات وتصمیم به توسعه پایدار شهری گرفتند. در برخی از کشورهای توسعهیافته سیاستگذاران، راهکارهایی برای شهرها، در جهت حل مسائل اجتماعی و کاهش مصرف انرژی و… ارائه دادند. در همین راستا، معماران سنتی ایرانی، در گذشته راهکارهایی برای پایداری شهرها اندیشیده بودند، که متاسفانه استفاده از این الگوهای سنتی در معماری معاصر ایرانخیلی کم دیده میشود. که یکی از دلایل این امر نبود اصولی جامع برای پایداری شهر و همچنین اجرای قدیمی اصول سنتی باجامع مدرن معاصر و سلیقه کنونی مردم در تناقض می باشد. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی-کیفی انجام شده و هدف آن معرفی الگوهایی، مستخرج از معماری سنتی گذشته به همراه نکات پایداری در شهرهای مدرن دنیا و ارائه راهکارهایی در جهت راهبردی کردن آن بوده است. در فرایند پژوهش، ابتدا اهداف جوامع انسانی از رویآوردن به توسعهی پایدار در سه حوزه ی زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی بررسی شده است. سپس پنج نمونهی موردی از شهرهای –ونکوور، کوپنهاگ، اسلو، کوریتیبا و مصدر– که توسعه در آنها با سیاستهای پایداری مورد تصویب «دستور کار ۲۱» هماهنگ است، به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. با فرض بر آنکه راهکارهای استفاده شده در پایداری این شهرها قابلیت اجرا در ایران را هم دارند و کمک به ایده سازی برای به روز کردن راهکار های سنتی به مدرن هستند.پس از آن به بیان دلایل و ویژگیهای پایداری شهرهای ایران قدیم پرداخته شده است. سپس شهرهای ایران قدیم و ۵ نمونه از شهرهای پایدار جهان مدرن مقایسه شده و نکات مشترک و غیر مشترک(راهکارهای جدید)، قابل اجرای هر دو مورد که قابلیت اجرا در ایران را هم دارند، استخراج شده است تا کمک به اجرای معماری سنتی ایران به صورتی مدرن کند. در انتها اصول و راهکارهایی در سه زمینهی محیطزیست، اقتصاد و اجتماع و زیرشاخههای مرتبط در جهت پایدار کردن شهرهای معاصر ایران، ارائه شده است. با هدف آنکه این احکام مدرن درتلاشهای آتی سیاستگذاران امر، در راستای توسعهی پایدار، مورد استفاده قرار بگیرد.
مقاله ۲۴ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
ارتقا آموزش طراحی معماری پایه براساس مؤلفههای خود تنظیمی یادگیری در آتلیههای طراحی | دکتر فرهنگ مظفر، دکتر وحید قاسمی، منصوره کیانارثی
خودتنظیمی یادگیری، به نقش فرد در جریان یادگیری توجه داشته و معتقداست زمانیکه دانشجویان خود مسئول یادگیریشان هستند، بهطور مؤثرتری میآموزند. باوجود تاکید فراوان مدرسان در حوزه طراحی بر اهمیت مسئله، پژوهشهای اندکی در بیان چگونگی یادگیری خودتنظیم دانشجویان طراحی انجام شدهاست. درک تدابیر این نوع یادگیری و ارتباط آن با موفقیت دانشجویان بهخصوص در حوزههای پیچیدهای چون یادگیری طراحی، لازم است. تبیین مؤلفههای یادگیری خودتنظیم در آموزش طراحیمعماری پایه، (شش مؤلفه مرتبط با طراحیمعماری) هدف مقاله است که با استنباط و تحلیلمحتوای پژوهشهای پیرامون یادگیری خودتنظیم و آموزش طراحیمعماری آغاز شده و در ادامه مطابق با آموزش طراحیمعماری پایه، پرسشنامهای طراحی و پس از تایید تعدادی از اساتید و اصلاحات لازم به صورت نمونه برای۳۰ نفر آزمون گردید. سنجش اولیه و تحلیل عاملی پرسشنامه در گام بعدی برای اعتبار و قابلیتاعتماد پرسشنامه صورت گرفت. گروههای آزمایش و گواه از بین دانشجویان ترمسوم کارشناسیمعماری بصورت تصادفی انتخاب و پیش آزمون و آزمون تعقیبی صورتگرفت. تحلیل نتایج توسط آنالیز کورایانس، برای تبیین راهکارهای اصلی استفاده گردید. نتیجه در قالب راهکارهایی ازجمله ایجاد حسمالکیت برمسئلهطراحی برای دانشجو، پرورش تفکرانتقادی، مدیریت زمان و… در شش بخش تعیین هدف، جهات یادگیری، خودکارآمدی، رفتار یادگیرنده، مدلسازی و مدیریت محیط، معرفی گردیده و برای پژوهشگران حوزه آموزشمعماری مورد توجهاست.
مقاله ۲۵ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
تأثیر بررسی رفتار حرارتی پوسته بنا در ساختمانهای مسکونی بر اصلاح ساخت و ساز به منظور کاهش اتلاف انرژی | سمانه خان احمدلو *، محسن فیضی
در سالهای اخیر بررسی عملکرد حرارتی ساختمان، بهویژه پوسته بنا که حد واسط فضای بیرون و فضای درون ساختمان است، مورد توجه پژوهشگران زیادی قرارگرفته است. ظهور نرمافزارهای شبیهسازی بنا، به روند رو به رشد این تحقیقات کمک قابلتوجهی نموده است. بهرهگیری از نتایج این تحقیقات میتواند سیستم ساختوساز کنونی کشور را در جهت کاهش اتلاف انرژی و بهتبع آن ذخیره انرژی در کشور، بهبود ببخشد. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کیفی پژوهشهای انجامشده در حوزه عملکرد حرارتی پوسته بنا هست. به این منظور با بهکارگیری روش فراترکیب از میان بیش از ۱۰۰ مقاله انتخابشده، تعداد ۳۵ مقاله بهصورت اصولی فیلتر و سپس در نرمافزار مکس کیو- دیای[۱] کدگذاری شدند. در این پژوهش تعداد ۲۰۸ کد توسط نرمافزار شناسایی شدند که از میان تمهای مشخصشده، «پنجره» با ۳۵ ارجاع، «پوسته» با ۲۸ ارجاع، «بام» با ۲۵ ارجاع و «دیوار» با ۲۳ ارجاع در زمره مهمترین تمهای شناساییشده بودند. همچنین تم اصلاح شیوه ساختوساز با ۵ ارجاع دارای کمترین ارجاع در بین مقالات کدگذاری شده بود. از نوآوریهای مقاله حاضر شناسایی شاخصها و ابعاد بررسی عملکرد حرارتی پوسته بنا از روش پژوهش کیفی فراترکیب و نرمافزار مکس-کیودا می باشد.
مقاله ۲۶ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
بررسی مفهوم آفرینشگری در هنر و معماری با تاکید بر آرای ارسطو | منیره نادری *، دکتر حسین اردلانی
هنر در طول تاریخ، همواره با مفهوم «آفرینشگری و خلّاقیّت» همراه بوده است، چنانچه بیشتر اندیشمندان و صاحبنظران، هنر را همان «خلاقیت و آفرینش بدیع» ترجمان کردهاند. از سویی دیگر، هنر و معماری همخوانی نزدیکی با آفرینشگری و ابداع داشته و این مهم اثربخش ترین مفهوم در آفرینش معماری و هنر بوده و هست که ضرورت مساله نیز این موضوع نشات می گیرد. بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی مفهومی و قلمروی شناختی مفهوم فلسفی آفرینگشری در هنر و خاصه معماری پرداخته و در طی دورههای تاریخی گوناگون، این مفهوم را واکاوی و بررسی میکند. در واقع سوال اصلی این است که «در طول تاریخ، مفهوم ابداع و خلاقیت در هنر و معماری در آرا و اندیشههای فلاسفه و دوره های مختلف تاریخی چه ابعاد نظری و مفهومی داشته است؟»؛ لذا در این مقاله با روش «توصیفی- تحلیلی» و «روش اسنادی»، مفهوم آفرینشگری در هنر و خاصه معماری در طول تاریخ از نظر فلاسفه و دورههای تاریخی مختلف، مورد بررسی قرارگرفته و از ابزار گردآوری داده مشتمل بر: «مطالعات کتابخانهای و اسنادی» بهره برده است. یافتههای تحقیق نیز به بررسی مفهوم خلاقیت در تاریخ هنر از دیدگاه فلاسفه با تاکید بر ارسطو منطبق شده و با بررسی تطبیقی مفهوم خلاقیت در ادوار گوناگون مورد بررسی و بازبینی قرار میگیرد. در پایان نیز مفهوم خلاقیت و آفرینشگری در تمام دورههای تاریخی به اختصار شرح داده شده و تلاش می شود تا جمعبندی نهایی و مقایسه ای بین این دورهها و فلاسفه در باب واکاوی مفهوم افرینشگری در تاریخ انجام گیرد.
مقاله ۲۷ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
شناسایی مولفههای موثر در شکلگیری رویدادهای زندگیبخش و چگونگی تبلور آن-ها در فضای زیسته | فاطمه امیریان، دکتر هما ایرانیبهبهانی
معماری به عنوان هنری کاربردی، در ارتباط با زندگی مردم بوده و در پاسخ به نیازها، خواستهها، آرزوها و رویاهای مردم تحقق مییابد. با این وجود، ضرورت ایجاد حیات و زندگی در فضا به واسطه رویدادهای جاری در فضا، در روند طراحی معماری اغلب به دست فراموشی سپرده میشود، چرا که عوامل شکلدهنده به آن، پنهان و در بسیاری موارد غیرفیزیکی بوده و در سطوح و لایههای مختلفی مطرح میگردد و این موضوع، مسئله اصلی این پژوهش است. به همین دلیل، هدف این پژوهش شناسایی مولفههای موثر در شکلگیری رویدادهایی است که میتوانند به عنوان عاملی تأثیرگذار در زندگیبخشی به فضای زیسته عمل نمایند، امری که میتواند در فهم فضای معماری به مثابه محیط انسانی موثر واقع شده و ابعاد جدیدی از فضا را ارائه نماید. سوال اصلی پژوهش آن است که رویدادهای زندگیبخش چگونه رویدادهایی بوده و مولفههای موثر در شکلگیری آنها چه هستند؟ در همین راستا، این پژوهش با روش تحقیق کیفی، به مطالعه و بررسی آراء نظریهپردازان حوزههای مختلف در مورد رویداد و ارتباط آن با فضا، مکان، زمان و حرکت پرداخته و همزمان با مطالعه کتابخانهای- اسنادی، با حضور در متن رویدادهای مختلف، سطوح متفاوت تبلور حیات در فضا را مورد شناسایی قرار داده است. نتایج تحقیق حاکی از وجود سه سطح از مولفههای زندگیبخش، تحت عنوان: ۱- ویژگیها دربردارندهی، وابستگی به روند طبیعی زندگی روزمره و آزادیِ فضاییِ آن، تنوع، اتمسفر تأثیرگذار، شکلدهنده به زنجیرهای از کنشها و معانی سازمانیافته در یک کل، تداعیها و نمادها، به مثابه جزیی از جامعه؛ ۲- قابلیتها شامل دربرگیرندگی و همافزایی، انسجامبخشی، رشد و مکانسازی و در نهایت ۳- فراهم آوردن امکانهایِ حضور فعال گروههای اجتماعی و سنی مختلف و برقراری تعاملات اجتماعی میان آنها، حضور فعالانهی بدن و کالبد انسانی به عنوان واسط میان دنیای ذهنی و عینی، استفاده فعالانه از عنصر حرکت برای شکلدهی به فضا، ادراک حسی و ادراک چندوجهی است؛ و در صورت تعریف رویدادهای متناسب با این سطوح، میتوان رویدادهایی زندگیبخشی را تعریف نمود که نه تنها خود دارای مراتب متنوعی از حیات هستند، بلکه قادر به زندگیبخشی، تعریف و در مرحلهای بالاتر تولید فضای زیسته خواهند بود.
مقاله ۲۸ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری، با بهکارگیری مکانیسمهای عملکردیِ حواس | سارا سوهانگیر، دکتر محمدرضا نصیرسلامی
این مقاله نوشتاری پیرامون نقش شناختِ مکانیسم عملکرد حواس انسان، در ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با تکیه بر علم روانشناسی احساس و ادراک میباشد. یکی از بسترهای پژوهشی که هماکنون در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. معماری هنر مصالحه مابین ما و جهان پیرامون ماست و این میانجگری از طریق ادراکات حسی رخ میدهد. نظر به آنکه شناختِ هر چه بیشتر مکانیسمهای عملکردیِ حواس میتواند یاریگر طراحان در انتقال موفقتر پیامهای آنها به کاربران فضا باشد، این پژوهش در نظر دارد با روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی، راهکارهایی پیشنهاد داده و بدینترتیب مبانی نظری مطرحشده در حوزه ادراک فضای معماری را وارد حیطه عملکردی و کاربردی کند، که بدینمنظور از علمی بهنام «روانشناسی احساس و ادراک» نیز یاری گرفته شده است. هدف از این پژوهش، شناختِ چگونگی بهکارگیری مکانیسمهای عملکردیِ حواس جهت ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با استفاده از روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی است. در این راستا برای هر یک از حواس پنجگانه بهتفکیک نمونههایی از چگونگیِ بهکارگیری مکانیسمهای عملکردیِ آنها در طراحیِ فضای معماری بیان شده است. مکانیسمهایی مانند «سازش به تاریکی» و «میدان دید» برای حس بینایی، مکانیسم «سازش به تاریکی» و «تداخل اصوات» برای حس شنوایی، مکانیسم «آستانه اختلاف فضایی» برای حس لامسه، مکانیسم «تشخیص کیفیت رایحهها» برای حس بویایی و مکانیسم «ادراک اصلی چشایی» برای حس چشایی. پرسش پژوهشی مطرحشده در این نوشتار این است که: با توجه به یافتههای جدید علمی در جهت درک کاملتر نحوه عملکرد حواس از یکسو و ضرورت بهکارگیری روشهایی نوین و کارآمد بهمنظور ارتقاء کیفیت طراحی فضاهای معماری در قرن حاضر از سوی دیگر، آیا امکان برقراری پیوند میان این دو مقوله وجود دارد؟ و چگونه میتوان از این طریق راهکارهایی را بهمنظور طراحی آگاهانهتر فضای معماری و انتقال موفقتر پیامهای محیطی، در اختیار طراحان و معماران قرار داد؟ در این پژوهش نمونههایی از بناهای موفق و تأثیرگذار نیز که نمود حضور این مکانیسمها میباشند، توسط نگارنده بررسی و بهاختصار بیان شده است.
مقاله ۲۹ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
تاثیر نوگرایی سبک زندگی در معماری خانه های دوره پهلوی اول، شهر همدان | غلامرضا ابراهیمی، حسین سلطان زاده *، شروین میرشاهزاده
سبک زندگی که خود اصطلاحی است که در بطن خود مولفه های اجتماعی فرهنگی و اقتصادی، را می پروراند، تاثیر عمیقی در الگوهای رفتاری وگرایشهای ذهنی افراد جامعه دارد. یکی از مصادیق و جلوه های تجلی سبک زندگی، کیفیت مکان گزینی و فضای سکونت بوده که به تبع آن معماری خانه را تحت تاثیر قرار داده است. هدف از تدوین این پژوهش میزان اثربخشی نوگرایی درسبک زندگی مردم شهرهمدان دردوره پهلوی اول و میزان اثر بخشی آن را در عرصه معماری خانه ها می باشد.روش تحقیق پژوهش مورد مطالعه، از نوع تحلیل تاریخی تفسیری بوده که از یک سو نوگرایی سبک زندگی در شهر همدان با نگاه گذار از سنت به تجدد با رویکرد تاریخی توصیف شده و بازتاب مولفه های مفهومی نوگرایی سبک زندگی در معماری خانه ها با نگاه تحلیل فضای معماری بررسی شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و روش انتخاب نمونه های میدانی بر اساس نمونه گیری هدفمند بوده است. جهت انتخاب نمونه ها تمامی خانه های مربوط به دوره پهلوی اول که دارای اسناد مطالعاتی بوده و امکان مطالعات میدانی فراهم بود مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده نوگرایی در سبک زندگی مردم در شهر بوده که مفاهیم جدیدی از شیوه زندگی نوین ، نظیر مصرف گرائی، توسعه تعاملات اجتماعی، شکل گیری اولیه مدنیت، تمایز و تشخص اجتماعی و اهمیت اجتماعی زن را به همراه داشته است. تغییر در ساحت شیوه زندگی باعث شکل گیری سه الگوی معماری متفاوت شده است. الگوی معماری خانه باغی، خیابانی و خانه های تحول یافته سنتی داخل بافت به عنوان مصادیق تحولات معماری خانه هایی می باشند که از درون ماهیت تحول زندگی، گذار از سنت به نوگرایی تبلور یافته و میزان تحول فضای معماری آنها در تعامل با میزان کیفیت نوگرایی سبک زندگی می باشد.
مقاله ۳۰ نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی ۴۷
زمانبندی حرکت اتوبوسهای BRT با در نظر گرفتن محدودیت های ترافیکی حاصل از زمان های متغیر چراغ های راهنمایی و رانندگی | حامد طاهرخانی *، آرش طاهریان
سامانه اتوبوس تندرو BRT به عنوان راه حلی کارآمد برای سیستم حمل و نقل عمومی در کشورهای توسعه یافته شناخته می شود؛ لذا سعی بر آن است که این سامانه همزمان با گسترش فناوری با ارایه روش ها و سیستم ها پیشرفته، با کیفیت بالا به جابجایی مسافرین در شهرها بپردازد. نتیجه نهایی تمامی توابع هدفی که برای مدل کردن این مساله در نظر گرفته می شوند کاهش انتطار مسافر تا رسیدن اتوبوس و کاهش زمان سفر است، اما در مسیری که اتوبوس طی می کند با موانعی مانند گذر از تقاطع ها و رخدادهای غیرمترقبه ای که می تواند در مسیر حادث شود بر سرعت اتوبوس ها تاثیر می گذارد. در این تحقیق بهینه سازی زمانبندی حرکت اتوبوس ها از مبدا انجام می گیرد و تابع هدف مینیمم کردن زمان انتظار مسافر در ایستگاه و طول زمان سفر است، با لحاظ اینکه حجم تقاضای سفر در ایستگاه ها بسته به زمان های مختلف یک روز کاری متغیر و از توزیع پواسون تبعیت می کند و همچنین زمانی که اتوبوس مسیر بین دو ایستگاه را طی می کند نیز از یک توزیع خاص پیروی می کند. حل مدل با استفاده از نرم افزار GAMS صورت گرفت و با داده های خلاصه شده یک روز کاری مورد سنجش قرار گرفت.