مجله علمی منظر شماره ۲۰ پاییز ۱۳۹۱ (۱)
فهرست مقالات در نشریه علمی منظر شماره ۲۰ (بخش۱)
چکیده مقاله ۱ نشریه مجله علمی منظر شماره ۲۰
درآمد / منظر ایرانی: پاییز، راوی اجتماع | سید امیر منصوری
پاییز ایران یگانه است زیرا در جانب خود، تابستان و زمستانی را دارد که به کلی منظر دیگری دارند؛ تابستان، سبز و خرم و زمستان، عریان و سوزنده. به مصداق “تعرف الاشیاء باضدادها” پاییز، هویتی ویژه مییابد که با اهل نظر حکایتهای بسیار میکند. گوناگونی رنگها در باغ خزانکرده حکایت از کاشت متنوع درختان مثمر دارد؛ درختانی که رنگ و دوره خزان آنها با یکدیگر متفاوت است. این منظره، برآمده از اقتصاد و سنت باغداری ایرانیان، از آن حکایت میکند که باغ به عنوان سازمانی اقتصادی، نیازهای مختلف خانواده را تأمین میکند، کشت تکمحصولی هنوز رواج ندارد و اقتصاد شهر بر مدار خودکفایی حداکثری خانوارها استوار است. از این رو صاحب این باغ برای خود از درختان سیب، گردو، هلو، انار و… هریک چند نهال میکارد تا نیازهای خانوادهاش را تأمین کند. این دانایی، از چگونگی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه حکایت دارد. حصار باغ، که در برابر وسعت کم آن بسیار ستبر و گرانقیمت مینماید، عنصری جدی و اساسی در این منظر است که با سنگهایی به رنگ محیط، اندود گل و شاخههای متراکم و تیز بسیار خودنمایی میکند. دیوار باغ که استاد «پیرنیا» حافظ آن میداند در برابر هجوم بیابان و رنه په شه (Rene Pecher) به عنوان ساتر باغ و مانع چشمزخم اغیار، در اینجا نقشی سهگانه دارد؛ شاخههای لبة آن از نقش امنیتی سنگهای پای آن، که سدی در برابر هجوم علفها هستند از نقش حفاظتی، و بلندی آن از نقش معنایی آن، که مانع رشک حسودان بیرون به نعمتهای درون است، حکایت میکند.
چکیده مقاله ۲ مجله علمی منظر شماره ۲۰
تفسیر منظرین: رمزگشایی از محوطههای تاریخی؛ کشف ساختار فضایی و منظرین مجموعه پاسارگاد | محمدرضا مهربانیگلزار
چکیده مقاله ۳ مجله علمی منظر شماره ۲۰
CPUL، منظر شهری همیشه مثمر؛ رویکردی نوین به تلفیق زراعت و شهر | کاترین بون؛ آندره ویلجوئن
اگرچه مفهوم منظر شهری همیشه مثمر بر روی الگوی شهری اروپایی متمرکز است، اما براساس یک تجربه بینالمللی شکل گرفته و دستاوردهای آن قابل قیاس و نیز سازگار با دیگر الگوهای شهری است. این منظر با ارایه راهکاری منسجم به، زیربنای پایداری شهری جدید را خلق کرده و به بازتعریف کاربرد فضاهای باز شهری میپردازد. مقاله حاضر کشاورزی شهری را به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفههای منظر شهری پایا مورد توجه قرار داده و به بررسی نقش منظر حاصلخیز در بستر طراحی منظر شهری همیشه مثمر میپردازد. امروز نمایشگاههای بینالمللی و انتشارات زیادی این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند. همچنین این مقاله تغییر قابل توجه کشاورزی شهری را از یک موضوع حاشیهای به موضوعی اصلی در معماری و شهرسازی معاصر دنبال میکند. این نوشتار اذعان میکند توجه کافی به کشاورزی شهری باعث میشود طراحی منظر حاصلخیز اساس سیاستهای توسعه پایهریزی شود که حمایت از فعالیتهای آن نیازمند اقدامات انتظامی، ضربتی و ماهرانهای است تا بتواند از تمامی پتانسیلهای کانسپتهایی منظر شهری همیشه مثمر برای ساختن زیربنای ضروری درون شهرهای پایدار آینده به درستی استفاده کند.
چکیده مقاله ۴ مجله علمی منظر شماره ۲۰
شبکه مثمر شهری؛ راهکاری برای دستیابی به توسعه پایدار | مهدی شیبانی؛ ساناز چمنآرا
چکیده مقاله ۵ مجله علمی منظر شماره ۲۰
درخت در شهر تونس؛ فرضیههایی از مفهوم فضای جمعی | مریم بالنور عزوز؛ پییر دونادیو
تا قبل از ورود استعمار در سال ۱۸۸۱، کشور تونس اساساً بر کشاورزی استوار بود. علیرغم یکجانشین شدن زودهنگام جمعیت کوچنشین، مراکز شهری نسبتاً مهم، به استثنای پایتخت یعنی شهر تونس، نادر بودند. شهر تونس که با الگوی شهرهای عربی سرزمینهای مغربی ساخته شده بود، همزمان مرکز مذهبی، سیاسی و اقتصادی (خصوصاً تجاری) کشور به شمار میآمد و تحت فرمان «بی»۱بود. شهر از طریق دروازهها به جهات اصلی گشوده میشد و ارتباط آن را با مزارع وسیع کشت مرکبات و زیتون نیز برقرار میکرد. در آن زمان کشاورزی و تجارت بنیان زندگی شهروندان بود. به این صورت، ساکنان شهر تونس تجربه عملی و اقتصادی ویژهای از درختان داشتند. در مقابل، این عنصر طبیعی در فرهنگ سنتی فضای جمعی غیبت کامل داشت و تسلط فعالیتهای اقتصادی و مذهبی در این فضا دیده میشد. در فضای خصوصی خانه شهروند تونسی، پیش از دوران استعمار، ارتباط متفاوتی با درخت برقرار بود. این رابطه هرچند نیمه پنهان و ساده اما از آنجایی که یکی از اجزای تخیل جمعی (مشترک) شهروندان به شمار میآمد، از اهمیت خاصی برخوردار بود. با استعمار، الگوی شهر مستعمره فرانسه، با نوع جدیدی از ارزشهای زیباشناسانه و اقتصادی روبرو شد که با رویکردهای «مدینه۲» در تضاد بود. آنچه در ادامه خواهد آمد بررسی تحول مفهوم فضای جمعی در شهر تونس در دوران پیش از استعمار (اواخر قرن ۱۹) تا امروز با تکیه بر زمانهای کلیدی روند تحول است. از این رو، برآن شدیم تا ارتباط درخت با شهر را در این زمانها بررسی کنیم؛ آنجاکه درختی که ابتدا عنصر فضاهای خصوصی بود (آن زمان که فضای جمعی بسیار محدود بود)، تا جایی که این عنصر طبیعی با آغاز دوران استعمار، تحمیل کاربریهای جدیدی را در فضای مشترک برخود دید و به شهروندان تصور و رابطه جدیدی را از فضای جمعی ارایه داد. استعمار با تغییر نگاه شهروندان موجب تحول عمیقی در مفهوم فضای جمعی شد.