چگونه استارکیتکتها معماری را متوقف کردهاند؟
ستارههای سربی، فانوسکهای خاموش
یا چگونه استارکیتکتها معماری را متوقف کردهاند؟
مهشید معتمد
تقدیر شده جایزه ملی نقد معمای ایران
چکیده چگونه استارکیتکتها معماری را متوقف کردهاند؟
کتاب اثر چاینا میهویل، داستتانی ا دو شرر ییییده در یددیرر اس که مرد هر کدا » شهر و شهر « ا این یارههای شترر، ا کددکی یاد گرتتهاند مردمان، ستاتتمانها، تیابانها و ماشینهای شرر دیرر را نادیده بریرند و همداره ا تمایزها مراقب نمایند. یدشتتا اتراد و ابا ها، معماری ستتاتتمانها، علائم متفاوت هستتتند و رت وآمد نیز ممندع »شترر و شترر« رانندگی، تابلدی مغا هها و همهی جزئیات میان اس . هرچند باید به تاطر داش که مر های میان دو شرر در برتی مناطق بسیار منعطف و گاه غیرقابل تشتیی است ، اابته با وردر تامدن نیروی یاسدار ا مر ها، سدفتفاهمها به سرع و جدی برطرف میشدند.
معمارستارهها
ندیدن عامدانه در «بشل» و «القوما» (نام این شهرهای درهم پیچیده) نوعی گفتمان انضباطی غالب است که کار و وظیفهی ذاتیاش این بوده که با تمام ابزارهای نظارتی و ارزشگذاری ممکن، خود را به عنوان گفتمان غالب حفظ کند. آیا تفاوتها میان دو شهر اینقدر عمیق است؟ روایت به ما میگوید که با وجود برتری اندک یکی بر دیگری، مفاهیم و نگرشهای بنیادین شباهت بسیار دارند. حتی منشأ مشترک تاریخی میان این دو پارهی شهری نیز محل تحقیق و تفحص است. این وضعیت یادآور نگاه «معمارستارهها» به معماران بدنه است: وجود ریشههای مشترک با معماری بدنه، تلاش در نادیدهگیری معماری رایج و به همان میزان دچار وهم اثرگذاری و فائق آمدن بر نیمهی دیگر پیکرهی شهر.