تأليفاتمعمار نامهمقالات

معماران پاشنه بلند پوش | مهدی سلطانی

معماران پاشنه بلند پوش | مهدی سلطانی

کربلایی اسماعیل چپ چپ نگاهش می کند. گویی در این ۴۰ سالی که سر ساختمان می رود  با بیل و کلنگ و جان می کند، هرگز چنین چیزی ندیده است. از طرفی نگران خانم مهندس است که با پاشنه های بلند قرمز سر ساختمان آمده و از پله های نیمه کاره ترسان و لرزان بالا می رود.
سرش را بالا می کند و به زیر دستانش می گوید حواستون به کار خودتون باشه.
خانم مهندس با اعتماد به نفسی عجیب که از بالا رفتن از پله ها با آن کفشها پیدا کرده، موبایل اش را از کیف قرمزش بیرون می کشد. اولین کار او گرفتن استوری از فضای کارگاه برای صفحه اینستاگرامش است.
بعد رو به نقاش کرده می گوید، آقای مرادی بیا اینجا. آقای مرادی حواسش نیست؛ سالهاست که سر کارگاه اورا اوستا صدا می زنن و مرادی فقط پای قراردادش نوشته می شود.
می گوید آقای مرادی ببین این عکسها رو. با دو انگشتش انگار که می خواهد روی صفحه موبایل معجزه ای بکند. ببین مثل اینو باید بزنی. این مال یه قصریه تو ایتالیا که تابستون رفته بودم. رفتی آقای مرادی اونجا؟! مرادی جواب می دهد نه خانم مهندس.
تابستون چند روز تونستم کار نکنم که اونم رفتیم ولایت، عیادت مادر مریضم. مرادی می پرسد خانم مهندس آخه اونجا ایتالیاست، اینجا ایرانه. مردم خسته می شن از این چیزها، از مد… خانم مهندس حرفش را قطع می کند.
مرادی بلد نیستی بگم یکی دیگه بیاد. مرادی زمزمه می کند نه خانم مهندس شرمنده چشم شروع می کنیم. صدای ترمز ماشین و بعد بوی عطری گرانبها فضای کارگاه را فرا می گیرد. کارفرما برای مذاکره با آرشیتکتش کت و شلوار ایتالیایی خود را تن کرده و سر ساختمان آماده است.
یک دست عینک دودی اش و یک دست گوشی موبایل از پله ها بالا می رود. تغییری در احوال خانم مهندس ایجاد نمی شود. کارفرما می گوید به به خانم مهندس جوان و خلاق ما. کارها خوب پیش می رن؟
خانم مهندس یادش نمی آید از کی مهندس شد! اما از زمانی که یک دوره ی معماری داخلی دید و پدرش دفتری برای او باز کرد و دوستان پولدارش را به دفتر او معرفی کرد، همه به او گفتند مهندس. فکر می کند آنهایی که دانشگاه می روند دارند عمرشان را خراب می کنند.
فکر می کند در یک پروژه می تواند به اندازه یک سال معماری دانشگاه رفته سود کند. معمارانی که دانشگاههای خوب رفته اند را خرخوان می خواند و می گوید اصل به کار هست. تو دانشگاه چیزی یاد آدم نمی دهند. خودش از خودش راضی است. کارفرما هم از او راضی است چون ساختمان رنگ و لعاب خوبی گرفته می تواند گرانتر بفروشد.

ادامه مطلب
نشریه پژوهش های برنامه ریزی شهری شماره 16

کربلایی اسماعیل زیر لب می گوید یادش بخیر قدیم ها هر چیزی آدابی داشت و هر جا و هر کسی حرمتی. بعد استغفراله می گوید و به امید آنکه روزهای خوب زودتر بیایند ماله می کشد!

معماران پاشنه بلند پوش، روایتی از حقیقت حال حاضر معماری ایران می باشد، نویسنده سعی کرده در قالب کلمات ، پشت پرده این نامعماری را به چالش بکشد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 + 2 =

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا