مجلاتمعماریمقالات

سه قرن تحول دانش و آموزش مهندسی

سه قرن تحول دانش و آموزش مهندسی

نویسنده :شهرزاد مهدوی

چاپ شده در شماره بیست و چهار  مجله آبادی، بهار ۱۳۷۶

بخش اول


سه قرن تحول دانش و آموزش مهندسی
سه قرن تحول دانش و آموزش مهندسی

مقدمه

هر چند اصطلاح مهندسی راه و ساختمان (سیویل) از قرن هجدهم در حیطه علوم و فنون به کار گرفته شد، اما پیشینه این حرفه به قدمت تمدن انسان است . در زمان فراعنه مصر به کسانی که ساختن هرمهای سه گانه ، معبدها و طرحهای آبیاری گسترده زیر نظر آنها صورت گرفت رئيس بنا می گفتند. چند قرن پس از آن احداث ابنیه عمومی در یونان باستان وسعت یافت و سازندگان آنها را معمار” نامیدند. اما رومیان به آنها که راهها و استحکامات بندری را می ساختند مهندس” می گفتند. و چون این بناهای عمومی در خدمت لشکرکشیهای نظامی قرار داشت، حرفه مهندسی با امور نظامی مترادف شد.

اولین مهندس غیرنظامی

اولین کسی که در قرن هجدهم خود را مهندس غیرنظامی نامید جان اسمیتون انگلیسی و سازنده چراغ دریایی او در ادی استون» بود که می خواست حرفه خود را از مشاغل نظامی تفکیک کند، هرچند که پیش از او نیز مهندسان در فعالیتهای عمرانی غیر نظامی مشارکت داشتند و بسیاری از ساخت و سازهای دوران باستان و سده های میانه به همانند بزرگراهها، راهها، پلها و حمامهای رومی، کانالهای فلاماندی، استحکامات دریایی هلندی، و کلیساهای گوتیک فرانسوی – گویای نبوغ، ابتکار و ممارست عملی آنها بود.

بیشتر کسانی که در قرن هجدهم به مهندسی روی آوردند پیش از آن صنعتگر، ابزارساز ، سنگ کار، و آسیاب ساز بودند، حرفه مندان هوشمند و خودآموخته ای که با ابتکارات خود فنون و مهارتها را به جلو بردند.

پیشگام انقلاب صنعتی

در بریتانیا پیشگام انقلاب صنعتی جیمز بریندلی آسیاب ساز سرآمد فن کانال سازی شد. جان رنی هم که شاگرد آسیاب ساز بود، پل اصلی رودخانه تیمز را در لندن ساخت، و توماس تلفورد سنگ کار، مشهورترین راه ساز بریتانیا شد. جان اسمیتون هم که قبلا از او به عنوان اولین مهندس سیویل نام بردیم کارش را با ابزارسازی آغاز کرد و با پشتوانه تجربه صنعتگرانه اش چراغ دریایی و ساختمانهای پیوست آن را ساخت.

معماران قرنهای پانزدهم تا نوزدهم هم معمولا دو خاستگاه داشتند :

گروه اول، صنعتگرانی مبتکر همچون فرانچسکو بورو مینی که به شیوه غیررسمی در نزد استاد معماران دانش آموخته بودند؛ و دوم، افرادی از طبقات بالای جامعه، همانند سر کریستوفر ورن که باز هم آموزش رسمی ندیده بودند، اما استعداد طراحی و درك نظریه معماری را داشتند.

اسمیتون ۱۲ سال پس از تکمیل ساخت چراغ دریایی، در سال ۱۷۷۱، انجمن مهندسان سیویل را پایه گذاری کرد که امروز به انجمن اسمیتونی مشهور است. قصد او از تأسیس انجمن گردهم آوردن مهندسان باسابقه، مدیران شرکتها، و حقوقدانها بود تا احداث بناهای عمومی بزرگ چون کانال سازی و بعدها ساخت راه آهن را در جامعه ترویج کنند و حال که این طرحهای عمرانی از امور نظامی جدا شده بود، برای اجرای آنها پشتوانه | مالی و قانونی لازم را کسب کنند.

مؤسسه مهندسان سیویل

جلسه های این انجمن بین جلسه های پارلمانی تشکیل می شد که این سنت تا به امروز هم ادامه یافته است. نزدیک به نیم قرن پس از آن، در سال ۱۸۱۸، گروهی از مهندسان راه و ساختمان جوان مؤسسه مهندسان سیویل را در بریتانیا تأسیس کردند تا فرصت مطالعه علمی و تبادل تجربه ها فراهم آید، چرا که تا آن زمان هنوز در انگلستان مهندسی عمران در دانشگاه تدریس نمی شد.

ادامه مطلب
فصلنامه علمی پژوهشی معماری و شهرسازی صفه شماره 52

تحولاتی همانند در دیگر کشورهای اروپایی پدید آمد تا آنکه در نیمه های قرن نوزدهم در بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکا انجمنهای مهندسی شکل گرفت و در یک قرن پس از آن مؤسسه هایی مشابه تقریبا در همه کشورهای جهان تأسیس شد.

شکل گیری مهندسی سیویل

آموزشی دانشگاهی شکل گیری مهندسی سیویل به عنوان یک رشته درسی جداگانه را می توان در تأسیس موسسه پل و راه فرانسه، در سال ۱۷۱۶، پی گرفت که از دل آن مدرسه ملی پلها و راههاه بیرون آمد. معلمان این مدرسه کتابهایی نوشتند که به صورت استانداردهای کار در رشته های مکانیک مواد، ماشین آلات و سیالات در آمد تا جایی که مهندسان دیگر کشورها زبان فرانسه یاد گرفتند تا آن کتابها را بخوانند. به این ترتیب، محاسبه و طراحی جای عرف و فرمولهای عملی را گرفت و هرقدر دانش تخصصی صورت مدونتر و ضابطه دارتری پیدا کرد، مهندسی سیویل بیشتر به جامعه معرفی شد.

آموزش رسمی علوم مهندسی

در اواخر قرن هجدهم، سال ۱۷۹۴، دانشکده پلی تکنیک پاریس و ۵ سال بعد از آن آکادمی ساختمان کار خود را در برلین آغاز کرد و آموزش رسمی علوم مهندسی در دسترس همگان قرار گرفت. اما دو دهه دیگر گذشت تا دانشکده ای نظیر آنها در بریتانیا تأسیس گردید.

در بریتانیا که سنت آموزشهای رسمی به قرنهای ۱۲ و ۱۳ می رسید، پذیرش مهندسی به عنوان رشته ای جدید تا سالها با بی اعتنایی روبه رو شد. اول بار کینگز کالج لندن در سال ۱۸۳۸ رشته مهندسی سیویل را آموزش داد و به فاصله ای کوتاه اولین کرسی مهندسی سیویل و مکانیک به فرمان ملکه ویکتوریا در دانشگاه گلاسکوی اسکاتلند به وجود آمد.

تأسيس نظام دانشگاهی در امریکا

هر چند تأسيس نظام دانشگاهی در امریکا، با ایجاد دانشگاه هاروارد در سال ۱۶۳۶، یعنی ۵ قرن بعد از دانشگاههای سالرنو و بولونیا در ایتالیا، دانشگاه پاریس در فرانسه، و آکسفورد در انگلستان رقم می خورد، اما رشته مهندسی عمران در این کشور قبل از پایه گذاری آن در انگلستان در سال ۱۸۲۴ در موسسه پلی تکنیک رنسلر دایر شد.

مهندسی ساختمان و معماری

در نیمه دوم قرن نوزدهم، تعداد دانشگاههایی که رشته مهندسی ساختمان تدریس می کردند به یکباره رو به فزونی گذاشت و همپای آن تخصصی و شعبه شعبه شدن رشته ها سرعت گرفت. پس مهندسی سیویل هم به دوشاخه مهندسی ساختمان و معماری تقسیم شد که اولی بر جنبه علمی و منطقی طراحی تأکید داشت و دومی بر وجه زیبایی شناختی،  سنتهای فرهنگی، حس شهودی و ظاهر بنا.

شکل اول تأسیس رشته معماری

به این ترتیب معماری هم در قرن نوزدهم به رشته ای مستقل بدل شد، اما گروهی از دانشجویان معماری در دانشکده های فنی و مهندسی آموزش می دیدند و گروهی دیگر در دانشکده های هنر. مثال شکل اول تأسیس رشته معماری در دانشگاه ام.آی.تی. امریکا در سال ۱۸۶۵ است که به فاصله ای کوتاه از پایه گذاری انجمن معماری امریکا در سال ۱۸۵۷ به وجود آمد. مثال شکل دوم دانشکده بوزار پاریس است که کولبر در سال ۱۶۷۱ آن را برای آموزش هنرهای زیبا ایجاد کرد، اما رشته معماری آن در قرن نوزدهم اهمیت پیدا کرد و در سراسر اروپا پیشگامی و مرجعیت خود را نشان داد.

ادامه مطلب
نشریه پژوهش های برنامه ریزی شهری شماره 19

نظام آموزش آن بر پایه تدریس علوم نظری و کار عملی در آتلیه های هنری و دفاتر کار معماران استوار شد.پایه جدایی مهندسی ساختمان از معماری، در قرن نوزدهم گذاشته شد و در قرن بیستم شدتی دوباره گرفت، اما در همین دوران هم کوششهایی برای نزدیکی این دو صورت گرفت که نمونه آن نامدارترین و تأثیر گذارترین مدرسه طراحی یعنی باوهاوس بود. والتر گروپیوس، معمار صاحبنام آلمانی در سال ۱۹۱۹ این مدرسه را در وایمار تأسیس کرد تا طراحی، ساخت، و صنعتگری را به هم پیوند دهد. گروپیوس معتقد بود که هنرمند و معمار باید صنعتگر هم باشد، تجربه کار با مواد و مصالح گوناگون را فراگیرد، خواص و قابلیتهای آنها را بشناسد و همراه با آن نظریه های فرم و طراحی را هم فراگیرد.

هرچند عمر این مدرسه کوتاه بود و بعداز سیزده سال با قدرت گرفتن حزب نازی در آلمان تعطیل شد، اما روش آموزشی آن منسوخ نگردید و حتی به عقیده برخی تأثیر این روش بعد از تعطیلی آن قوی تر شد، چرا که ترویج بسیاری از نظرها تنها با گذشت زمان تحقق پیدا می کند.

بسیاری از دانشکده های هنر و معماری اروپا و آمریکا کم و بیش روشهای آموزشی باوهاس را به کار گرفتند؛

به خصوص پس از آنکه استادان و دانشجویان آن زیر فشار سیاسی حزب نازی به دیگر کشورها مهاجرت کردند، دانشکده ای با نام باوهاس نو در شیکاگو شکل گرفت که خود را دنباله رو باوهاس آلمانی معرفی کرد. امروز این دانشکده موسسه طراحی شیکاگو نامیده می شود. همچنین دانشکده معماری هاروارد، دانشکده طراحی صنعتی تجربی نیویورك و دانشکده طراحی جنوب کالیفرنیا از روش آموزشی باوهاس تأثیر زیادی پذیرفتند . گروپیوس اولین رئیس مدرسه باوهاس پس از مهاجرت به آمریکا کار آموزش را ادامه داد و به ریاست دانشکده معماری هاروارد منصوب شد. میس وان در رو رئیس بعدی باوهاس نیز همین نقش را در انستیتوی تکنولوژی ایلینوی ایفا کرد.

پیشرفتهایی که در عرصه علوم و صنایع در اروپا

صنعت و دانشگاه به قرن نوزدهم بازگردیم و به عواملی نظر کنیم که زمینه ساز نزدیکی علم دانشگاهی و فنون صنعتی شدند. پیشرفتهایی که در عرصه علوم و صنایع در اروپا به وجود آمد رقابت میان سه کشور قدرتمند آن زمان، فرانسه، آلمان، و بریتانیا را شدت بخشید؛ ابداعات و اختراعات هرچه بیشتر سرشت علمی به خود گرفتند، توسعه و رقابت صنعتی باعث پیدایش شرکتها و کارخانه های بزرگ شد. پس صنایع برای تأمین نیروی کار متخصص نمی توانستند به انتظار مهندسان خود آموخته بنشینند. اما دانشگاههای سنتی قرن نوزدهم نیز برای تربیت چنین تحصیلکردگانی مناسب نبودند.

این دانشگاههای قدیمی مجموعه ای ناهمگون از دروس عمومی مانند زبان لاتین و فلسفه و علوم محض و علوم طبیعی را در کنار انواع رقابتهای ورزشی و رویدادهای هنری و اجتماعی به دانشجویان عرضه می کردند و این دانشجویان که بیشتر به طبقات مرفه جامعه تعلقداشتند با رفتن به این دانشگاهها در واقع خود را برای ورود به زندگی اجتماعی آماده می کردند و پس از پایان تحصیلات در مناصب و مشاغلی جای می گرفتند که اغلب موروثی بود.

موانع طبقاتی

فشاری که تحول صنعتی و نیازهای آن به وجود آورد باعث شد که این دانشگاههای قدیمی و سنتی دست به اصلاحاتی بزنند، موانع طبقاتی را از سر راه ورود نسل نو طبقه صنعتی بردارند و خود را با شرایط جدید سازگار کنند. احتیاج به آموزش دیدگان صنعتی بیش از این بود، پس دانشگاههایی شهری به وجود آمد که صاحبان صنایع و شرکتها به صورت مستقیم از آنها حمایت مالی می کردند.

ادامه مطلب
نشریه علمی پژوهشی مدیریت شهری و روستایی 38

بر خلاف گذشته که فارغ التحصیلان دانشگاهی جذب مشاغل دولتی و عمومی می شدند، عمده دانش آموختگان این دانشگاههای فنی جدید برای کار جذب صنایع شدند. گروهی دیگر از دانشگاههای اروپایی نیز به جای تأسیس دانشکده های مهندسی مستقل، به تخصصی تر کردن رشته های علوم پرداختند تا از دل آنها رشته های علوم عملی بیرون آمد.

وضعیت اقتصادی و میزان تحول صنعتی

اتخاذ هریک از این روشها تا حد زیادی به وضعیت اقتصادی و میزان تحول صنعتی در آنها بستگی داشت . برای مثال دانشگاههای انگلستان، اسکاتلند، و ویلز که هر سه در بریتانیا قرار داشتند تجربه ای مشابه را از سر نگذراندند. انگلستان بیشتر صنعتی شده روشهای اول و دوم را در پیش گرفت، اسکاتلند نیمه صنعتی  نیمه کشاورزی و دامپروری روش سوم را اتخاذ کرد و در ویلز که حمایت صنایع اندك بود، غیر از دانشگاه لانکا شائر جنوبی دیگر دانشگاهها پیوندی با صنایع ایجاد نکردند.

جنگ جهانی اول و دوم

در مدت دو جنگ جهانی اول و دوم و فاصله زمانی میان آنها تحولی در رابطه بین صنعت و دانشگاه پدیدار شد. دانشگاهها به کمک تأمین نیازهای فنی و ساختمانی جنگ رفتند و به پشتوانه بودجه نظامی دولتها به موفقیتهای زیادی نیز دست یافتند. تا پیش از آن هیچگاه تماس دانشگاهیان با صاحبان صنایع چنین رو در رو نبود.

در فاصله بین دو جنگ، على رغم رکود اقتصادی که کشورهای صنعتی را فراگرفت، ارتباط سازنده بین این دو نهاد علمی و اقتصادی در عرصه های گوناگون ادامه یافت. ایجاد بخشهای پژوهشی در صنایع و گرایش به کارکردگرایی در مدیریت که به دلیل تلفات ناشی از جنگ پیش آمده بود، میل به جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی را باز هم افزایش داد.

در جنگ جهانی دوم، دانشگاهها به قلب علوم زمان جنگ تبدیل شدند و با کار متمرکز دانشمندان و استادان و دانشجویان بود که پیشرفتهای فنی شگرفی در این دوره پدید آمد.

پس از پایان گرفتن جنگ و ترمیم ویرانیها، دانشگاهها، به خصوص رشته های صنعتی و مهندسی گسترش بی سابقه ای یافت . شرایطی را که به نزدیک شدن صنعت و دانشگاه انجامید شاید بتوان مهمترین تحول در تاریخ يکصدسال اخیر دانشگاهها دانست.

اهمیت حمایت صنایع در زنده و فعال کردن دانشگاهها، سلامت کار و اصولا وجود و بقای آنها امری بدیهی شد. دانشگاهیان نتایج پژوهشها و دانش آموختگان خود را در عرصه صنایع به محک آزمایش می گذاشتند. طیف وسیعی از مسائلی که صنایع با آنها روبه رو بودند، موضوعات تازه پژوهشی را برای دانشگاهها فراهم می آورد. اما این تأثیر یک طرفه نبود. صنایع هم دانش تخصصی و تکنولوژیهای نو را از دانشگاهها گرفتند. حتی در جایی که بخشهای تحقیقاتی ایجاد شده بود، صنایع از خدمات مشاوره ای دانشگاهیان بهره زیادی بردند که در افزایش کارای علمی آنها موثر بود.

مهمتر از همه آنکه دانشگاهها تربیت کارشناسانی را به عهده داشتند که نیروی کار متخصص صنایع را تامین می کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + سیزده =

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا